1083
تفسير نورٌ علي نور ج2

پيمان مى بست در جنگ يارى كند هم پيمان خود را به جنگ دشمن رها نمى كردند و خود نمى گريختند تا چه رسد به آنكه با دشمن يار شوند و خود را بكشند. بارى، اين كشتن براى اكراه در دين نبود بلكه براى آن بود كه عهدشكن و بى اعتنا به اصول و قوانين بين امم بايد از زمين بر افتد تا اطمينان به زندگى حاصل شود. ۱

28. «يا أَيُّهَا النَّبِيُّ قُلْ لِأَزْواجِكَ إِنْ كُنْتُنَّ تُرِدْنَ الْحَياةَ الدُّنْيا...» .

روض الجنان: و رسول عليه السلام آن نداشت وقت را. ۲
2468. علامه شعرانى: يعنى در آن وقت. و در آن زمان حرف «را» پس از مفعول فيه و مفعول له نيز مى آوردند. ۳

31. «وَ مَنْ يَقْنُتْ مِنْكُنَّ لِلّهِ وَ رَسُولِهِ وَ تَعْمَلْ صالِحاً نُؤتِها أَجْرَها مَرَّتَيْنِ وَ أَعْتَدْنا لَها رِزْقاً كَرِيماً» .

روض الجنان: «وَ مَنْ يَقْنُتْ مِنْكُنَّ لِلّهِ وَ رَسُولِهِ» گفت: و هر كس كه از شما طاعت خداى و رسول دارد و عمل صالح كند، مزدش دوباره بدهيم و براى او به بجارديم مزدى كريم و ثوابى جزيل.
اگر گويند: چرا ثواب و عقاب مضاعف آمد؟ گوييم بعضى گفتند: براى عُلوّ منزلت ايشان و اتّصال ايشان به رسول عليه السلام چنان كه در شاهد، احسان و اساءت مُعتبران نه به آن منزلت باشد كه كار اراذل. ۴
2469. علامه شعرانى: «در شاهد» يعنى در نزد ما در اين جهان مردم معتبر و خردمند را هم پايه مردم پست و جاهل ندانند، پس در آخرت نيز ثواب و عقاب

1.روح الجنان، ج ۹، ص ۱۴۴.

2.روض الجنان، ج ۱۵، ص ۴۱۰.

3.روح الجنان، ج ۹، ص ۱۴۸.

4.روض الجنان، ج ۱۵، ص ۴۱۳.


تفسير نورٌ علي نور ج2
1082

و اين پيش از آيت حجاب بود. ۱
2466. علامه شعرانى: از اين روايت معلوم مى گردد كه حال زنان پيش از آيه حجاب و پس از آن فرق داشت، يعنى پيش از آن بر آنها كارى جايز بود كه پس از آيه حجاب حرام گشت. وجماعتى در عهد ما گويند زينت خود را اظهار نكنند مگر آنكه در عادت مردم ظاهر باشد در «لا يُبْدِينَ زِينَتَهُنَّ إِلاّ ما ظَهَرَ»۲ وآن روى و دست است. بنابراين آيه حجاب چيز تازه اى حرام نكرد. و ما تفصيل اين كلام را در آيه نور گفتيم، صفحه 192 و 193 از جلد هشتم. ۳
روض الجنان: [مؤلف داستان عهد شكنى بنى قريظه و حكم سعد معاذ بر محكوميت آنان را به تفصيل نقل كرده است.] ۴
2467. علامه شعرانى: در كارهاى مردم كه با زندگى اجتماعى مربوط است عهد شكستن زيان آورترين گناه است. چه كار زشت تر از آنكه كسى عهد بندد به صداقت و امانت و در خانه انسان نشيند و شبانه دزد را به خانه او راه دهد، و يهود بنى قريظه كه مال دوست و مادى بودند براى حفظ مال خود قباحت عهد شكنى را نمى فهميدند چنان كه امروز هم مشاهده مى كنيم ملاحده و ماديين پاى بند عهد و پيمان نيستند و مراعات اصول و قوانين و عهدها را كه به ضرر آنها باشد از خرافات مى دانند و اصول حقوق بين ملل را كه بى مراعات آنها زندگى بشر ميسّر نيست لازم نمى شمارند و جز به قوه و زور اعتماد ندارند. بنى قريظه با پيغمبر و مسلمانان پيمان صلح و عدم تجاوز بسته بودند و چون مصلحت خود را در شكستن آن ديدند شكستند و دشمن را به خود راه دادند و جنگ احزاب بر پا كردند و مجازات آنها غير قتل و اسارت نبود. مشركان عرب با آن همه توحش و جاهليت عهد نمى شكستند و اگر قومى با قومى

1.روض الجنان، ج ۱۵، ص ۳۹۸.

2.نور (۲۴): ۳۱.

3.روح الجنان، ج ۹، ص ۱۴۱. رك: تعليقه شماره ۲۲۶۷ ـ ۲۲۶۸ همين مجموعه.

4.روض الجنان، ج ۱۵، ص ۳۹۵ ـ ۴۰۴. رك تعليقه شماره ۲۲ ۶۷ و ۲۲۶۸ همين مجموعه.

  • نام منبع :
    تفسير نورٌ علي نور ج2
    سایر پدیدآورندگان :
    صادقي، محسن؛ مروي، عباسعلي
    تعداد جلد :
    2
    ناشر :
    سازمان چاپ و نشر دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1384
    نوبت چاپ :
    اوّل
تعداد بازدید : 144270
صفحه از 1440
پرینت  ارسال به