1089
تفسير نورٌ علي نور ج2

2478. علامه شعرانى: بعضى مردم جاهل پندارند در صيغه معاملات خصوص الفاظ را مدخليت نيست واصل مقصود تفهيم تراضى است به هر لفظ كه باشد واين آيه ردّ ايشان است؛ چون به اتفاق فقها ذكر مهر در نكاح واجب نيست اگر چه نكاح بى مهر نباشد. بنابراين اگر زن بگويد خويشتن را به تو بخشيدم يا بگويد به نكاح تو در آوردم و ذكر مهر نكند هر دو به يك معنى است ومقصود تخصيص زن است به مرد به تراضى واين مقصود به هر دو لفظ فهميده مى شود، اگر چه نكاح و هبه مرادف نباشند. وآيه رد اين سخنان است. ۱
روض الجنان: «قَدْ عَلِمْنا ما فَرَضْنا عَلَيْهِمْ فِي أَزْواجِهِمْ» ؛ گفت: ما دانيم آنچه فريضه كرده ايم برايشان، يعنى برمردان در باب زنانشان. مجاهد گفت: مراد آن است كه چهار شايد و بيش از چهار نشايد. قَتاده گفت: آنكه نكاح نكنند الاّ به ولىّ و گواه و صداق. بعضى دگر گفتند: آنچه لازم باشد ايشان را از نفقه و كسوت و جز آن. و آنچه قتاده گفت از ولىّ و گواه، به نزديك شافعى شرط است در انعقاد عقد؛ و به نزديك ما شرط نيست. ۲
2479. علامه شعرانى: يعنى گواه و ولى هيچ يك شرط نيست در مذهب اهل بيت عليهم السلاممگر در دختر بكر كه پدر دارد يا جدّ پدرى كه بايد به اذن ولى عقد كنند. و آنها كه ولى را در نكاح شرط مى دانند مطلقاً شرط مى دانند حتى اگر زن ولى از خويشان ندارند حاكم شرع او را عقد كند و زن در نكاح به منزله سفيه است در اموال. ۳

52 . «لا يَحِلُّ لَكَ النِّساءُ مِنْ بَعْدُ وَ لا أَنْ تَبَدَّلَ بِهِنَّ مِنْ أَزْواجٍ وَ لَوْ أَعْجَبَكَ حُسْنُهُنَّ إِلاّ ما مَلَكَتْ يَمِينُكَ...» .

روض الجنان: ... عبداللهِ عبّاس گفت؛ مراد بقوله: «وَ لَوْ أَعْجَبَكَ حُسْنُهُنَّ» ، اَسماء بنت عُمَيس الخثْعَمى است كه زن جعفر بن ابى طالب بود. و در آيت دليل است بر جواز

1.روح الجنان، ج ۹، ص ۱۶۸.

2.روض الجنان، ج ۱۶، ص ۷.

3.روح الجنان، ج ۹، ص ۱۶۹.


تفسير نورٌ علي نور ج2
1088

42. «وَ سَبِّحُوهُ بُكْرَةً وَ أَصِيلاً» .

روض الجنان: «وَ سَبِّحُوهُ بُكْرَةً وَ أَصِيلاً» ، گفت: و تسبيح او كنى به بامداد و شبانگاه.
مفسّران گفتند: نماز بامداد و نماز ديگر خواست.
عبداللهِ عبّاس گفت: نماز بامداد و نماز شام و خفتن خواست. مجاهد گفت: مرادكلمات تسبيح است، منْ قوله: «سُبْحانَ الله»، «وَالْحَمْدُ للّهِ»، «وَلا اِلهَ اِلاّ اللّهُ»، «وَاللّهُ اكبر»، «وَلا حَوْلَ وَلا قوَّةَ الاّ باللّه الْعَلىِّ العَظيمُ»، چه اين كلماتى است كه طاهر را و جنب را و حائض را و محدث را شايد گفتن و بايد گفتن، پس عبارت كرد به تسبيح از جمله اين كلمات كه اخوات اوست. ۱
2477. علامه شعرانى: تسبيح اصلاً اختصاص به سبحان دارد، اما مراد اينجا هر كلمه اى است كه همه جا توان گفت، مانند الله اكبر ولا اله الا الله، اگر چه كلمه سبحان ندارد از همه آنها به تسبيح تعبير كرد. ۲

50 . «يا أَيُّهَا النَّبِيُّ إِنّا أَحْلَلْنا لَكَ أَزْواجَكَ اللاّتِي آتَيْتَ أُجُورَهُنَّ... وَ امْرَأَةً مُؤمِنَةً إِنْ وَهَبَتْ نَفْسَها لِلنَّبِيِّ إِنْ أَرادَ النَّبِيُّ أَنْ يَسْتَنْكِحَها خالِصَةً لَكَ مِنْ دُونِ الْمُؤمِنِينَ قَدْ عَلِمْنا ما فَرَضْنا عَلَيْهِمْ فِي أَزْواجِهِمْ وَ ما مَلَكَتْ أَيْمانُهُمْ لِكَيْلا يَكُونَ عَلَيْكَ حَرَجٌ وَ كانَ اللّهُ غَفُوراً رَحِيماً» .

روض الجنان: «وَ امْرَأَةً مُؤمِنَةً» ، و نصب او بر عطف است از منصوبات كه مفعول به است از اَحْللْنا لك امْرأة مُؤمنةً، «إِنْ وَهَبَتْ نَفْسَها لِلنَّبِيِّ» ؛ و زنى مؤمن اگر خويشتن را به هبه به رسول دهد، بى مهر او را حلال باشد... و به نزديك ما نكاح به لفظ هبه درست نباشد، و اين خاصّ است به رسول عليه السلام. ۳

1.روض الجنان، ج ۱۵، ص ۴۳۳.

2.روح الجنان، ج ۹، ص ۱۶۳.

3.روض الجنان، ج ۱۶، ص ۶.

  • نام منبع :
    تفسير نورٌ علي نور ج2
    سایر پدیدآورندگان :
    صادقي، محسن؛ مروي، عباسعلي
    تعداد جلد :
    2
    ناشر :
    سازمان چاپ و نشر دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1384
    نوبت چاپ :
    اوّل
تعداد بازدید : 139034
صفحه از 1440
پرینت  ارسال به