1109
تفسير نورٌ علي نور ج2

انطاكيه فرستاد، برفتند چون نزديك شهر رسيدند پيرى را ديدند كه گوسپندى چند را مى چرانيد... ايشان را به خانه برد، ايشان دعا كردند خداى تعالى عافيه داد او را و در حال تندُرُست شد و برخاست و بيرون آمد. و خبر ايشان در شهر فاش شد و هر كجا بيمارى بود آمدى و استدعا كردى و ايشان دعا كردندى و خداى راحت دادى تا بسيارى بيماران بر دست ايشان شفا يافتند. ايشان را ملكى بود نام او سلاحص و گفتند: ابطخس ۱ * و از جمله ملوك روم بود و بت پرست بود، اين خبر به او رسيد. ايشان را بخواند و گفت: شما كيستى؟ گفتند: ما رسولان عيسى مريم ايم. گفت: آيت شما چيست؟ گفتند: ابراء اكمه و ابرص و شفاى بيماران بر دست ما به فرمان خداى. گفت: باز گردى تا من در شما انديشه كنم. ايشان باز گشتند مردم ايشان را در بازار بگرفتند و بزدند.
وَهْبِ بن منبّه گفت: عيسى عليه السلام اين دو رسول را بفرستاد بيامدند** و مدّتى مقام كردند نزديك پادشاه بار نيافتند. ۲
2514. علامه شعرانى: * اين دو اسم ظاهراً مصحف است و بانى شهر انطاكيه انطياخوس بوده است و شايد سلاحص مصحف پيلاطس است و راوى چنان پنداشت كه اينان معاصر مسيح عليه السلام بودند. ۳
2515. ** به گفته عيسويان آمدن اين دو رسول پس از رفع عيسى عليه السلام بود و در قرآن خداوند مى فرمايد ما فرستاديم ونه گفت عيسى فرستاد؛ پس دور نيست سخن عيسويان صحيح باشد. ۴

14. «إِذْ أَرْسَلْنا إِلَيْهِمُ اثْنَيْنِ فَكَذَّبُوهُما فَعَزَّزْنا بِثالِثٍ فَقالُوا إِنّا إِلَيْكُمْ مُرْسَلُونَ» .

روض الجنان: «إِذْ أَرْسَلْنا إِلَيْهِمُ اثْنَيْنِ» ؛ ياد كن اى محمّد چون بفرستاديم ما دو كس را

1.در چاپ مشهد «سُلاحِن» و «انطيخش» ضبط شده است.

2.روض الجنان، ج ۱۶، ص ۱۳۹ ـ ۱۴۱.

3.روح الجنان، ج ۹، ص ۲۶۷.


تفسير نورٌ علي نور ج2
1108

«يس» مانند سر آيات ديگر است نه مانند «عَبْدَهُ زَكَرِيّا»۱«وَ خَفِيًّا»۲ و هم شبيه به جمله مستقل است آن را آيتى شمردند بر خلاف «طس»، هر چند مطابق رؤوس آيات است اما شبيه جمله نيست. ۳

13. «وَ اضْرِبْ لَهُمْ مَثَلاً أَصْحابَ الْقَرْيَةِ إِذْ جاءَهَا الْمُرْسَلُونَ» .

روض الجنان: «وَ اضْرِبْ لَهُمْ مَثَلاً أَصْحابَ الْقَرْيَةِ» ، آنگه گفت: يا محمّد براى ايشان مثلى بزن آن شهر را. گفتند: مراد انطاكيه است. ۴
2513. علامه شعرانى: انطاكيه شهرى است در حدود شام، سيصد سال پيش از ميلاد ساخته شده، منسوب به آنتيوخوس از جانشينان اسكندر است و پس از جنگ بين الملل اول به تصرف فرانسويان درآمد تا سال 1939 مسيحى آن را به تركيه سپردند و نهرى از آن مى گذرد كه قديم ابرنطس مى گفتند و چون فرانسويان خواستند شام را رها كنند و غالب اهل شهر انطاكيه مسيحى و با فرانسويان هم كيش بودند ـ مانند مردم لبنان ـ و نخواستند در آشوبهايى كه پس از خروج آنان از سوريه و استقلال سوريه در اين كشور اتفاق مى افتد به مسيحيان آسيب رسد آن را به تركيه دادند.
بارى، انطاكيه براى مسيحيان، مانند مدينه طيبه براى مسلمانان دومين شهر است، شهر اولشان بيت المقدس بود كه حضرت عيسى عليه السلام آغاز دعوت از آنجا كرد و پس از آن گروهى از مؤمنين به آن حضرت به انطاكيه هجرت كردند، و پولس و برنابا بدان شهر رفتند و مردم را به اين دين خواندند و از آنجا دين مسيح عالم گير شد و بدين جهت خداوند تعالى به خصوص اين شهر را در قرآن ياد كرده است. ۵
روض الجنان:اهل سير گفتند: عيسى عليه السلام دو رسول را حواريان خود به مدينه

1.مريم (۱۹): ۲.

2.مريم (۱۹): ۳.

3.روح الجنان، ج ۹، ص ۲۶۲.

4.روض الجنان، ج ۱۶، ص ۱۳۹.

5.روح الجنان، ج ۹، ص ۲۶۶.

  • نام منبع :
    تفسير نورٌ علي نور ج2
    سایر پدیدآورندگان :
    صادقي، محسن؛ مروي، عباسعلي
    تعداد جلد :
    2
    ناشر :
    سازمان چاپ و نشر دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1384
    نوبت چاپ :
    اوّل
تعداد بازدید : 139534
صفحه از 1440
پرینت  ارسال به