1113
تفسير نورٌ علي نور ج2

36. «سُبْحانَ الَّذِي خَلَقَ الْأَزْواجَ كُلَّها مِمّا تُنْبِتُ الْأَرْضُ وَ مِنْ أَنْفُسِهِمْ وَ مِمّا لا يَعْلَمُونَ» .

روض الجنان: «سُبْحانَ الَّذِي خَلَقَ الْأَزْواجَ كُلَّها» ، گفت: منزّه است آن خداى كه اشكال و امثال آفريد. «مِمّا تُنْبِتُ الْأَرْضُ» ؛ از نبات زمين. ومثل را زوج خواند بر وجه تشبيه و مقاربت. «وَ مِنْ أَنْفُسِهِمْ» و از نفسهاى ايشان اينجا «زوج» حقيقت است. و از آنچه شما ندانى و علم شما به آن نرسيده است از آنچه نديده اى و نشنيده اى. ۱
2524. علامه شعرانى: بسيار موجودات متنوع كه مردم آن عهد نمى دانستند ذكور و اناث دارند و بعضى از آنها در زمان ما معلوم گرديده و مردم بر آن آگاه شدند، مانند جراثيم و ميكربها و اجزاى گل در نباتات و نطفه مرد و زن و قواى مثبت و منفى در برق و ذرات اجسام وغير آن و كل ممكن زوج مركب. ۲

38. «وَ الشَّمْسُ تَجْرِي لِمُسْتَقَرٍّ لَها ذلِكَ تَقْدِيرُ الْعَزِيزِ الْعَلِيمِ» .

روض الجنان: «وَ الشَّمْسُ تَجْرِي لِمُسْتَقَرٍّ لَها» ؛ و آفتاب مى رود به مستقر خود به قرار گاهى كه او را هست در ظلام. عبداللهِ عبّاس گفت: به مستقرّ او منازل او خواست، گفت: قرار نگيرد تا به منازل نرسد. ۳
2525. علامه شعرانى: منازل آفتاب همان برجهاى معروف است از حَمَل تا حوت و «لام» در «لمستقرّ» مانند «لام» در «لأجل مسمى» در بسيار آيات ديگر است يعنى سير آفتاب اجل و مدت معين دارد و مستقر ثابت و تغييرناپذير چنان كه از هزاران سال پيش تا كنون آنچه تاريخ آن را در دست داريم تغيير نكرده و آن تغييرات هم كه به نظر مى رسد باز قاعده ثابت و مستقر دارد كه منجّمان مى دانند در چه وقت چه تغيير در

1.روض الجنان، ج ۱۶، ص ۱۵۲.

2.روح الجنان، ج ۹، ص ۲۷۶.

3.روض الجنان، ج ۱۶، ص ۱۵۲.


تفسير نورٌ علي نور ج2
1112

28. «وَ ما أَنْزَلْنا عَلى قَوْمِهِ مِنْ بَعْدِهِ مِنْ جُنْدٍ مِنَ السَّماءِ وَ ما كُنّا مُنْزِلِينَ» .

روض الجنان: «وَ ما أَنْزَلْنا عَلى قَوْمِهِ مِنْ بَعْدِهِ مِنْ جُنْدٍ مِنَ السَّماءِ» ؛ گفت: ما نفرستاديم بر قوم او، يعنى بر قوم حبيب از پس او هيچ لشكرى از آسمان، و نفرستاديم نوعى دگر عذاب. ۱
2522. علامه شعرانى: اكنون هم در انطاكيه قبرى به نام حبيبِ نجار است و مسلمانان زيارت مى كنند واز قول حسن معلوم مى گردد كه اين قبر در مائه اول هجرى و آغاز اسلام نيز بوده است و ساخته و مجعول مسلمانان نيست. ۲

33 ـ 34. «وَ آيَةٌ لَهُمُ الْأَرْضُ الْمَيْتَةُ أَحْيَيْناها وَ أَخْرَجْنا مِنْها حَبًّا فَمِنْهُ يَأْكُلُونَ * وَ جَعَلْنا فِيها جَنّاتٍ مِنْ نَخِيلٍ وَ أَعْنابٍ وَ فَجَّرْنا فِيها مِنَ الْعُيُونِ» .

روض الجنان: «وَ آيَةٌ لَهُمُ الْأَرْضُ الْمَيْتَةُ أَحْيَيْناها وَ أَخْرَجْنا مِنْها حَبًّا...» . حق تعالى گفت: آيتى است و علامتى و دلالتى اين زمين مرده كه ما زنده كرديم به باران و از آنجا بيرون آورديم دانه اى كه شما از آن مى خورى از انواع حبوب كه قوّت باشد. «وَ جَعَلْنا فِيها» ؛ و كرديم در زمين، «جَنّاتٍ» ، بستانها از درختان خرما و انواع انگورها. «وَ فَجَّرْنا فِيها» ؛ و بگشاديم در زمين چشمه هاى آب تا مردمان از ميوه آن مى خورند. حمزه و كسائى و طلحة بن مصرّف خواندند: ثُمُره، به ضمَّتيْن؛ و باقى قرّا ثمره به دو فتحه. ۳
2523. علامه شعرانى: يعنى چون فوايد و مصالح باغ و بستان و ميوه و آب و درخت را ملاحظه كنى دانى خالق آن به عمد و تدبير و شعور و اراده براى آنكه مردم از ثمره آن بخورند آفريده است و آن كار طبيعت بى شعور نيست. ۴

1.روض الجنان، ج ۱۶، ص ۱۴۶ ـ ۱۴۷.

2.روح الجنان، ج ۹، ص ۲۷۲.

3.روض الجنان، ج ۱۶، ص ۱۵۱.

4.روح الجنان، ج ۹، ص ۲۷۵.

  • نام منبع :
    تفسير نورٌ علي نور ج2
    سایر پدیدآورندگان :
    صادقي، محسن؛ مروي، عباسعلي
    تعداد جلد :
    2
    ناشر :
    سازمان چاپ و نشر دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1384
    نوبت چاپ :
    اوّل
تعداد بازدید : 139439
صفحه از 1440
پرینت  ارسال به