1117
تفسير نورٌ علي نور ج2

و اين صحيح نيست چون كه همه لذات حيوان به سبب اندك ادراكى است كه رشحه اى از آن جهان است مانند پرتوى از خورشيد تافته و نسبت سعادت و لذت اينان با سعادت آنان مانند شبنم است و دريا يا پرتو ضعيف با خورشيد جهانتاب واهل بهشت تجرد دارند و اصل لذت در ادراك است و اصل ادراك مجرد است و اگر خواهى آن را لذت مگوى و به حجت بنام. ۱
روض الجنان:... ابن كيسان گفت: به زيارت يك ديگر مشغول باشند، و گفتند: به مهمانى خداى (جلّ جلاله) و گفتند: فى عشرة اشياءٍ؛ به ده چيز مشغول باشند: به مُلكى بى عزل و برناييى بى پيرى و تندرستى بى بيمارى، و عزّى بى ذُلّ، و راحتى بى شدّت، و نعمتى بى محنت، و بقايى بى فنا، و زندگانى بى مرگ، و خشنوديى بى خشم، واُنسى به وحشت. ۲
2532. علامه شعرانى: همه اينها از لوازم وجود مجرد از ماده است چون ماده منشأ هر گونه تغيير است، برنا را پير كند و تندرست را بيمار و كذا چون ماده نباشد موجود به يك حال ثابت ماند. ۳

65. «الْيَوْمَ نَخْتِمُ عَلى أَفْواهِهِمْ وَ تُكَلِّمُنا أَيْدِيهِمْ وَ تَشْهَدُ أَرْجُلُهُمْ بِما كانُوا يَكْسِبُونَ» .

روض الجنان: «الْيَوْمَ نَخْتِمُ عَلى أَفْواهِهِمْ وَ تُكَلِّمُنا أَيْدِيهِمْ وَ تَشْهَدُ أَرْجُلُهُمْ بِما كانُوا يَكْسِبُونَ» .
عقبة بن عامر گفت كه رسول عليه السلام گفت: اوّل عضوى كه از آدمى سخن گويد ران چپ او باشد. در دگر خبر آمد كه رسول عليه السلام گفت: اوّل عضوى كه از آدمى سخن گويد، ران او بود و كف دستش.
در اين خبر و مانند اين توقّف باشد براى آنكه معارف اهل قيامت ضرورى بود و

1.روح الجنان، ج ۹، ص ۲۸۲.

2.روض الجنان، ج ۱۶، ص ۱۶۰.

3.روح الجنان، ج ۹، ص ۲۸۳.


تفسير نورٌ علي نور ج2
1116

51 . «وَ نُفِخَ فِي الصُّورِ فَإِذا هُمْ مِنَ الْأَجْداثِ إِلى رَبِّهِمْ يَنْسِلُونَ» .

روض الجنان: قوله: «وَ نُفِخَ فِي الصُّورِ فَإِذا هُمْ مِنَ الْأَجْداثِ إِلى رَبِّهِمْ يَنْسِلُونَ» ، «اذا» مفاجات است كه تو بينى ايشان از گورها پيش خداى مى روند. ۱
2530. علامه شعرانى: تعبيرى است كنايه از زنده شدن براى آنكه اجساد اندك مردم ممكن است تا قيامت در قبر بماند؛ چون از اول زندگانى بشر تاكنون هزارها سال گذشته و قبرها زير و رو شده و خاك هر يك پراكنده گشته و بسيار مردمند كه جسدشان را سوزانده اند يا مرغان و درندگان خورده اند و در درياها غرق شده و هنگام حشر از قبر محشور نمى شوند و مقصود خداوند اثبات زندگى است پس از مرگ. و اينكه فرمود سوى خدا مى روند با اينكه خدا هميشه حاضر است و همه جا براى او يكسان است براى آن است كه عالم آخرت از جهت رتبه به خدا نزديك تر است از عالم ماديات كه همه از خدا غافلند و تمام جهل محض است. ۲

55 . «إِنَّ أَصْحابَ الْجَنَّةِ الْيَوْمَ فِي شُغُلٍ فاكِهُونَ» .

روض الجنان: «إِنَّ أَصْحابَ الْجَنَّةِ الْيَوْمَ فِي شُغُلٍ فاكِهُونَ» ، گفت: اهل بهشت امروز در شغلى باشند از لهو و طرب. ۳
2531. علامه شعرانى: اهل بهشت لهو و طرب دارند نه چنان كه از ياد خدا غفلت آرد مانند لهو در دنيا و قباحت لهو دنيا براى غفلت است چون توجه به آلات مادى ناچار غفلت آورد. مردم اين جهان لذت را به آلت مادى دانند و چنان پندارند كه موجودات مجرد مانند ملائكه چون غذا نمى خورند و نكاح ندارند و امثال اين لذات براى آنها نيست از سعادت محرومند و موجودات جسمانى كامل ترند از آنها در تمتع و لذات،

1.روض الجنان، ج ۱۶، ص ۱۵۸.

2.روح الجنان، ج ۹، ص ۲۸۱.

3.روض الجنان، ج ۱۶، ص ۱۵۹.

  • نام منبع :
    تفسير نورٌ علي نور ج2
    سایر پدیدآورندگان :
    صادقي، محسن؛ مروي، عباسعلي
    تعداد جلد :
    2
    ناشر :
    سازمان چاپ و نشر دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1384
    نوبت چاپ :
    اوّل
تعداد بازدید : 139353
صفحه از 1440
پرینت  ارسال به