51 . «وَ نُفِخَ فِي الصُّورِ فَإِذا هُمْ مِنَ الْأَجْداثِ إِلى رَبِّهِمْ يَنْسِلُونَ» .
روض الجنان: قوله: «وَ نُفِخَ فِي الصُّورِ فَإِذا هُمْ مِنَ الْأَجْداثِ إِلى رَبِّهِمْ يَنْسِلُونَ» ، «اذا» مفاجات است كه تو بينى ايشان از گورها پيش خداى مى روند. ۱
2530. علامه شعرانى: تعبيرى است كنايه از زنده شدن براى آنكه اجساد اندك مردم ممكن است تا قيامت در قبر بماند؛ چون از اول زندگانى بشر تاكنون هزارها سال گذشته و قبرها زير و رو شده و خاك هر يك پراكنده گشته و بسيار مردمند كه جسدشان را سوزانده اند يا مرغان و درندگان خورده اند و در درياها غرق شده و هنگام حشر از قبر محشور نمى شوند و مقصود خداوند اثبات زندگى است پس از مرگ. و اينكه فرمود سوى خدا مى روند با اينكه خدا هميشه حاضر است و همه جا براى او يكسان است براى آن است كه عالم آخرت از جهت رتبه به خدا نزديك تر است از عالم ماديات كه همه از خدا غافلند و تمام جهل محض است. ۲
55 . «إِنَّ أَصْحابَ الْجَنَّةِ الْيَوْمَ فِي شُغُلٍ فاكِهُونَ» .
روض الجنان: «إِنَّ أَصْحابَ الْجَنَّةِ الْيَوْمَ فِي شُغُلٍ فاكِهُونَ» ، گفت: اهل بهشت امروز در شغلى باشند از لهو و طرب. ۳
2531. علامه شعرانى: اهل بهشت لهو و طرب دارند نه چنان كه از ياد خدا غفلت آرد مانند لهو در دنيا و قباحت لهو دنيا براى غفلت است چون توجه به آلات مادى ناچار غفلت آورد. مردم اين جهان لذت را به آلت مادى دانند و چنان پندارند كه موجودات مجرد مانند ملائكه چون غذا نمى خورند و نكاح ندارند و امثال اين لذات براى آنها نيست از سعادت محرومند و موجودات جسمانى كامل ترند از آنها در تمتع و لذات،