1159
تفسير نورٌ علي نور ج2

تِنِّيس؛ «تَجْرِي مِنْ تَحْتِي» ؛ از زير من مى رود. گفتند: چنان ساخته بود كه اين جويها از زير كوشك او مى رفت. ۱
2608. علامه شعرانى: اگر اين سخن صحيح باشد مراد نه آن است كه طولون كه خود پس از ظهور اسلام مى زيست نهر زمان حضرت موسى عليه السلام را بشكافت، بلكه مقصود آن است اين نهر كه فعلاً به نهر طولون معروف است در آن زمان به نام ديگر در مصر جارى بوده، چنان كه ما گوييم حضرت عبد العظيم عليه السلام پايتخت اشكانيان بود. ۲

53 . «فَلَوْ لا أُلْقِيَ عَلَيْهِ أَسْوِرَةٌ مِنْ ذَهَبٍ أَوْ جاءَ مَعَهُ الْمَلائِكَةُ مُقْتَرِنِينَ» .

روض الجنان: «فَلَوْلا أُلْقِىَ» ، فهلاّ اُلقى؛ چرا بر او نيفگنند اگر او پيغامبر است و راست گوى است؟ اَسْوِرَةٌ مِنْ ذَهَبٍ؛ دستورنجهاى زرّين... .
مجاهد گفت: براى آن چنين گفتند كه عادت ايشان آن بود كه چون كسى را به سيّد كردندى و پيشوايى، او را دستورنجنى زرّين در دست كردندى و طوقى زرّين در گردن تا از علامت سيادت و رياست او بودى. ۳
2609. علامه شعرانى: باء صيرورت است در « به سيّد » و در اصطلاح مؤلّف بسيار است كه حرف «باء» براى حالت دوم كه چيزى بدان حال در مى آيد، در مى آيد. ۴

71. «يُطافُ عَلَيْهِمْ بِصِحافٍ مِنْ ذَهَبٍ وَ أَكْوابٍ وَ فِيها ما تَشْتَهِيهِ الْأَنْفُسُ وَ تَلَذُّ الْأَعْيُنُ...» .

روض الجنان: «يُطافُ عَلَيْهِمْ بِصِحافٍ مِنْ ذَهَبٍ» ، گفت: برايشان مى گردانند در بهشت صفحه هاى زرّين، واحدها صحفة. «وَ أَكْوابٍ» ، جمع كَوب، و آن كوزه اى بوَد

1.روض الجنان، ج ۱۷، ص ۱۷۷.

2.روح الجنان، ج ۱۰، ص ۹۳.

3.روض الجنان، ج ۱۷، ص ۱۷۷ ـ ۱۷۸.

4.روح الجنان، ج ۱۰، ص ۹۴.


تفسير نورٌ علي نور ج2
1158

11. «وَ الَّذِي نَزَّلَ مِنَ السَّماءِ ماءً بِقَدَرٍ فَأَنْشَرْنا بِهِ بَلْدَةً مَيْتاً كَذلِكَ تُخْرَجُونَ» .

روض الجنان: «وَ الَّذِي نَزَّلَ مِنَ السَّماءِ ماءً بِقَدَرٍ» ، گفت: او آن خداى است كه بفرستاد از آسمان آبى، يعنى؛ آب باران، «بِقَدَرٍ» ؛ به اندازه حاجت، چه اگر بسيار بودى، جهان بيران كردى، و اگر اندك بودى، كفايت نبودى، كار برنيامدى به او. و اين دليل آن كند كه فعل قادرى مختار است. آنگه از غايب با خبر آمد از خود، گفت: «فَأَنْشَرْنا بِهِ بَلْدَةً مَيْتاً» ، گفت: زنده كرديم به آن بيابان مرده را. ۱
2606. علامه شعرانى: يعنى از غايب برگشت خبر از متكلم داد. ۲

20. «وَ قالُوا لَوْ شاءَ الرَّحْمنُ ما عَبَدْناهُمْ ما لَهُمْ بِذلِكَ مِنْ عِلْمٍ إِنْ هُمْ إِلاّ يَخْرُصُونَ» .

روض الجنان: «وَ قالُوا لَوْ شاءَ الرَّحْمنُ ما عَبَدْناهُمْ» ؛ آنگه حكايت جبر كرد از مشركان و باز نمود كه اين مثل در حقّ ايشان محقّق است كه: مع كفره قدرىٌّ. ۳
2607. علامه شعرانى: يعنى با اينكه كافر است قدرى هم هست، يعنى جبرى. ۴

51 . «وَ نادى فِرْعَوْنُ فِي قَوْمِهِ قالَ يا قَوْمِ أَ لَيْسَ لِي مُلْكُ مِصْرَ وَ هذِهِ الْأَنْهارُ تَجْرِي مِنْ تَحْتِي أَ فَلا تُبْصِرُونَ» .

روض الجنان: «وَ نادى فِرْعَوْنُ فِي قَوْمِهِ» ؛ و آواز داد فرعون در قومش، گفت: «أَ لَيْسَ لِي مُلْكُ مِصْرَ» ؛ نه ملك مصر مراست؟ «وَ هذِهِ الأَنْهارُ» ؛ و اين جويها، و آن چهار جوى بود كه معظم آب رود نيل آنجا رفتى: نهر الملك بود ونهر الطولون و نهر دمياط و نهر

1.روض الجنان، ج ۱۷، ص ۱۵۵.

2.روح الجنان، ج ۱۰، ص ۷۷.

3.روض الجنان، ج ۱۷، ص ۱۵۹.

4.روح الجنان، ج ۱۰، ص ۸۰ .

  • نام منبع :
    تفسير نورٌ علي نور ج2
    سایر پدیدآورندگان :
    صادقي، محسن؛ مروي، عباسعلي
    تعداد جلد :
    2
    ناشر :
    سازمان چاپ و نشر دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1384
    نوبت چاپ :
    اوّل
تعداد بازدید : 138449
صفحه از 1440
پرینت  ارسال به