1171
تفسير نورٌ علي نور ج2

آنگه گفت: استنجا مكنى به استخان و سرگين. ۱
2625. علامه شعرانى: چون گوشت و دانه در ظاهر پديدار نيست بايد گفت از سنخ موجودات مثالى است و جن نيز از آن سنخند و خوراك آنها هم از آن قبيل است. و پيغمبر فرمود: «أبيت عند ربّي يطعمني و يسقيني». ۲ آن حضرت روزه وصال مى گرفت و خوراك او نزد پروردگار روزه وصال را باطل نمى كرد وگرنه بايد علما روزه وصال را براى آن حضرت مستثنى نكنند. ۳

35. «فَاصْبِرْ كَما صَبَرَ أُولُوا الْعَزْمِ مِنَ الرُّسُلِ وَ لا تَسْتَعْجِلْ لَهُمْ...» .

روض الجنان: «فَاصْبِرْ كَما صَبَرَ أُولُوا الْعَزْمِ» ، آنگه امر كرد رسول را به صبر كردن، گفت: صبر كن چنان كه صبر كردند پيغامبران اولواالعزم.
خلاف كردند در آنكه پيغامبران اولواالعزم كه بودند: ابن زيد گفت: همه پيغامبران اولواالعزم بودند و هيچ پيغامبر نبود خداى را والاّ اولوالعزم بود... . بعضى ديگر گفتند: همه پيغامبران اولواالعزم بودند الاّ يونس كه در او عجله اى وحدتى بود... . كلبى گفت: اولواالعزم آنان اند كه، ايشان را قتال فرمودند و ايشان به تيغ بيرون آمدند و جهاد كردند. بعضى ديگر گفتند: مراد به اولواالعزم، دوازده پيغامبراند از بنى اسرائيل كه ايشان را به شام فرستادند، امّت در ايشان عاصى شدند، سخت آمد بر ايشان. آنگه كافران برايشان مستولى شدند و ايشان را بكشتند. و گفتند، شش پيغامبر بودند: نوح و هود و صالح و لوط و شعيب و موسى عليهم السلام. و ايشان اند كه خداى تعالى قصّت ايشان در سورة الاعراف به نَسق بگفت، گفت: اصحاب شرايع بودند پنج پيغامبر: نوح بود و ابراهيم و موسى و عيسى و محمد (صلى الله عليه وآله وعليهم) مقاتل گفت: شش پيغامبر بودند: نوح بود كه او بر رنج قوم صبر كرد، و ابراهيم بود كه بر آتش صبر كرد،

1.روض الجنان، ج ۱۷، ص ۲۸۰ ـ ۲۸۱.

2.مناقب آل ابى طالب، ج ۱، ص ۱۸۴.

3.روح الجنان، ج ۱۰، ص ۱۷۲.


تفسير نورٌ علي نور ج2
1170

بودندى. آنگه مرا گفت: چه ديدى؟ گفتم: مردانى سياه را ديدم با جامه هاى سپيد. گفت: آن جنّ نصيبين بودند از من متاعى خواستند، من ايشان را ممتّع بكردم به استخان و پُشك شتر و سرگين چهارپاى... . ۱
2624. علامه شعرانى: بعضى مردم امروز از امثال اين خبر چنان استنباط كردند كه مراد از جن حيوانات ذره بينى است كه در اين كثافات پرورش مى يابند وكثافات غذاى اينها است. اما بيشتر روايات تقريباً صريح است در اينكه جن موجودات مجردند مانند ملائكه، و دليل وجود آنان قرآن است. شايد فايده وجود آنها تربيت و تدبير و هدايت حيواناتى مانند كركس و مار و سگ و حشرات باشد كه كثافات و سمومات را مصرف مى كنند. تدبير آنها مانند تدبير ملائكه باشد عقول و نفوس بنى آدم را و نسبت خوراك به جن از جهت مظاهر و معلومات آنها است و شايد غير اين وجهى دارد كه ما نمى دانيم. ۲
روض الجنان: ... عَلْقَمه گفت از عبداللهِ مسعود پرسيدم كه: شب جنّ، تو با رسول بودى؟ گفت: الاّ آنكه ما رسول را نيافتيم آن شب، بترسيديم و گفتيم نبايد تا غدرى كرده باشند مكّيان بر او! به طلب او بيرون آمديم در شعاب و واديها مى جستيم او را. چون صبح برآمد، رسول را ديدم كه از كوه حرا فرو مى آمد. گفتيم: يا رسول الله! ما دوش همه شب دلتنگ و رنجور بوديم براى غيبت تو. گفتيم نبايد تا غدرى كرده باشند! گفت: نه. دوش جماعتى از جنّ بيامدند تا قرآن بشنوند از من. من قرآن بر ايشان خواندم، آنگه آثار ايشان و آثار جايگاههايى كه آتش كرده بودند به من مى نمود. آنگه گفت: از من زاد خواستند. من به زاد ايشان كردم هر استخانى كه بر او نام خداى نبرده باشند، چون در دست ايشان افتد گوشت بر او پديد آيد هر كدام تمام تر و سرگين براى چهارپايانشان همچنان دانه شود كه اوّل بوده باشد.

1.روض الجنان، ج ۱۷، ص ۲۷۸ـ۲۷۹.

2.روح الجنان، ج ۱۰، ص ۱۷۱.

  • نام منبع :
    تفسير نورٌ علي نور ج2
    سایر پدیدآورندگان :
    صادقي، محسن؛ مروي، عباسعلي
    تعداد جلد :
    2
    ناشر :
    سازمان چاپ و نشر دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1384
    نوبت چاپ :
    اوّل
تعداد بازدید : 138009
صفحه از 1440
پرینت  ارسال به