در وجود آورده اند، چون چنين باشد، به موقع نيفتد. و قولى ديگر در او آن است كه: به اعمال، آن كيد خواست كه ايشان مى كردند و مى انداختند در ابطال كار رسول. خداى تعالى مكر ايشان باطل كرد و كيدشان با نحرشان گردانيد* و خايب و خاسر كرد ايشان را تا بر كار نيفتاد آنچه كردند. و در آيت شبهتى نيست و در صحّت احباط از اين دو وجه كه ما بيان كرديم. ۱ **
2628. علامه شعرانى: * تعبيرى است در عربى كه كيد آنها را به گلوى خودشان برگردانيد. ۲
2629. ** احباط آن است كه كسى عمل صحيح موافق شرايط شرعى به جا آورد و ثواب آن به سببى باطل گردد و مولف به دو وجه دلالت آيه را برآن رد كرد: يكى آنكه مراد از اعمال عبادت آنها نيست ومراد از اضلال باطل كردن ثواب نه، بلكه مراد كيد و مكر آنها است؛ ديگر آنكه بر فرض عبادت مقصود باشد جامع شرايط صحت نبوده است. ۳
4. « ... فَشُدُّوا الْوَثاقَ فَإِمّا مَنًّا بَعْدُ وَ إِمّا فِداءً حَتّى تَضَعَ الْحَرْبُ أَوْزارَها...» .
روض الجنان: «حَتّى تَضَعَ الْحَرْبُ أَوْزارَها» ؛ تا كارزار بارهاى گران خود بنهند، يعنى تا اهل كارزار سلاح بنهند و كارزار با سر شود. ۴
2630. علامه شعرانى: باسر شود يعنى تمام شود و به انجام رسد مانند به سر آيد. ۵
15. «مَثَلُ الْجَنَّةِ الَّتِي وُعِدَ الْمُتَّقُونَ فِيها أَنْهارٌ مِنْ ماءٍ غَيْرِ آسِنٍ وَ أَنْهارٌ مِنْ لَبَنٍ لَمْ يَتَغَيَّرْ طَعْمُهُ وَ أَنْهارٌ مِنْ خَمْرٍ لَذَّةٍ لِلشّارِبِينَ وَ أَنْهارٌ مِنْ عَسَلٍ مُصَفًّى...» .
روض الجنان: «مَثَلُ الْجَنَّةِ الَّتِي وُعِدَ الْمُتَّقُونَ» . مثلُ، مرفوع است بر ابتدا و خبر او