نظر كرده شكش زائل مى شود. و از ابن عباس روايت كرده كه هيچ كس از آن خالى نيست و قول حضرت ابراهيم عليه السلام را كه گفت «لِيَطْمَئِنَّ قَلْبِي» 1 شاهد آورده است. و حق آن است كه تنظير درست نيست كه حضرت ابراهيم صريحاً گفت «بَلى» يعنى ايمان آورده ام در جواب سؤال پروردگار «أَ وَ لَمْ تُؤمِنْ» ؛ اما عمر گفت: در نبوت رسول صلى الله عليه و آلهشك كردم. و بهتر آن بود كه سهيلى مى گفت عمر مرتد فطرى نبود تا توبه اش پذيرفته نشود بلكه مرتد ملى بود چون در اصل كافر بوده و مرتد فطرى آن است كه ولادت او بر اسلام باشد. 2
روض الجنان: ... و رسول عليه السلام شترى از آنِ ابوجهل هشام بكشت، حلقه اى سيمين در بينى كرده، بر رغم مشركان... . 3
2651. علامه شعرانى: ابوجهل خود در بدر كشته شد و شترش به غنيمت گرفته شد و چون كفار قريش آن را ديدند ذلت خود را به ياد آوردند و از اين مخالفت مغرور نگشتند. 4
روض الجنان: رسول عليه السلام گفت: وَيْلُ اُمِّهِ مِسعَرُ حرْبٍ لَوْ كانَ مَعهُ رِجالٌ. 5
2652. علامه شعرانى: واى بر حال مادرش كه اين برانگيزنده جنگ است اگر مردانى به فرمان او بودند. و از اين سخن معلوم است كه آن حضرت از جنگ نفرت داشت و دست به جنگ به قدر ضرورت مى افراشت. 6
روض الجنان: ... «فَتُصِيبَكُمْ مِنْهُمْ مَعَرَّةٌ» . و در كلام اين تقديم و تأخير هست. آنگه به شما رسد اثمى و حرجى از آن كشتن نا واجب، اين قول ابن زيد است. محمّد بن اسحاق گفت: مَعَرَّةٌ، اى؛ غرامة الدَّية. و بعضى ديگر گفتندم كفّارَةٌ، كقوله: «... فَاِنْ كان
1.بقره (۲): ۲۶۰.
2.روح الجنان، ج ۱۰، ص ۲۲۹.
3.روض الجنان، ج ۱۷، ص ۳۵۹.
4.روح الجنان، ج ۱۰، ص ۲۳۰.
5.روض الجنان، ج ۱۷، ص ۳۶۰.