1193
تفسير نورٌ علي نور ج2

بوده. و شايد تأويلى دارد كه شرحش مناسب نيست. ۱
2669. ** در روايتى آمده است كه حضرت عسكرى عليه السلام استخوان يكى از پيغمبران را از ميان انگشتان كشيش نصرانى بيرون آورد، وقتى كه باران نيامده بود و مسلمين مى رفتند به استسقا و باران نمى آمد. اما كشيش با نصارا مى رفتند و باران مى باريد و اين موجب گمراهى مردم شد. حضرت عسكرى براى رفع شبهه از مردم آن استخوان را بيرون آورد تا مردم بدانند اين اجابت دعا نه براى تقرب نصرانى است بلكه به احترام آن استخوان است كه وسيله او بود. ۲

16. «وَ لَقَدْ خَلَقْنَا الاْءِنْسانَ وَ نَعْلَمُ ما تُوَسْوِسُ بِهِ نَفْسُهُ وَ نَحْنُ أَقْرَبُ إِلَيْهِ مِنْ حَبْلِ الْوَرِيدِ» .

روض الجنان: «وَ نَحْنُ أَقْرَبُ إِلَيْهِ مِنْ حَبْلِ الْوَرِيدِ» ؛ ما بدو نزديك تريم از رگ گردن او، وريد رگى باشد ميان حلقوم و عِلباوان. ۳
2670. علامه شعرانى: «علباوان» به صيغه تثنيه، واحد آن علبا دو رباط محكم است در دو طرف گردن. ۴

17. «إِذْ يَتَلَقَّى الْمُتَلَقِّيانِ عَنِ الْيَمِينِ وَ عَنِ الشِّمالِ قَعِيدٌ» .

روض الجنان: «إِذْ يَتَلَقَّى الْمُتَلَقِّيانِ» ... آنگه كه تلقّى و تقبّل كردند آن دو فرشته موكّل كه خداى تعالى ايشان را بر آدمى موكّل كرده است، دو به روز و دو به شب، تا احوال آدمى دانند و افعال ايشان نويسند... اميرالْمُؤْمنين عليه السلام، روايت كرد كه رسول عليه السلامگفت: جاى اين دو فرشته بر گوشه هاى دهن آدمى است... . ۵

1.روح الجنان، ج ۱۰، ص ۲۶۹.

2.روض الجنان، ج ۱۸، ص ۶۵.

3.روح الجنان، ج ۱۰، ص ۲۷۴.

4.روض الجنان، ج ۱۸، ص ۶۵ ـ ۶۶.


تفسير نورٌ علي نور ج2
1192

تا عرق آن زمين بجنبانم... . ۱ **
2666. علامه شعرانى: * حق آن است كه «ق» و «صاد» و «نون» و ساير حروف معجم قرآن اشاره به موجوداتى بدين نامها نيست. و آنها كه «ق» را اشاره به كوهى به نام كوه قاف دانسته يا اثبات كوه بدين نام كرده اما «ق» را در قرآن اشاره بدان نگرفته اند مقصودشان از احاطه آن به زمين احاطه كمربندى است مانند خط استوا كه گرد زمين را فرا گرفته. شايد اين رشته كوه قفقاز است كه از مشرق تا شمال چين امتداد دارد و از مغرب تا شمال اسپانيا به نصف كره زمين كه خشكى است احاطه كرده، اما ساير اقاصيص در كوه قاف معتبر نيست مثل آنكه آسمان روى آن قرار دارد و از زبرجد سبز است. و در معجم البلدان گويد قدما كوه قاف را البرز مى ناميدند. ۲
2667. ** زلزله ها در اطراف ونواحى كوه بيشتر است و غالباً در اين رشته كوهى است كه از مشرق تا مغرب بر قديم متصل مى باشد يا فروع آن. ۳

4. «قَدْ عَلِمْنا ما تَنْقُصُ الْأَرْضُ مِنْهُمْ...» .

روض الجنان: «قَدْ عَلِمْنا» ؛ ما دانيم كه زمين چه نقصان كرده است از ايشان و از گوشت و خون ايشان چه مقدار خورده است. و گفتند معنى آن است كه: ما دانيم كه كدام عضو از ايشان بپوسد و كدام استخوان بماند، براى آنكه در خبر آمد كه: از بنى آدم همه چيزى بپوسد الاّ استخوان دُم غَزَه،* و هوَ الْعَظْمُ الَّذي علَيْهِ الاَلْيَة، و در خبر آمد كه: تنهاى پيغامبران و اوصيا و شهيدان بنپوسد. ۴ **
2668. علامه شعرانى: * «دم غزه» ترجمه عصعص است و بعيد به نظر مى رسد اين حديث صحيح باشد؛ زيرا آنچه ديده شده است استخوان عصعص اموات نيز پوسيده

1.روض الجنان، ج ۱۸، ص ۵۴ .

2.روح الجنان، ج ۱۰، ص ۲۶۷. معجم البلدان، ج ۴، ص ۲۹۸.

3.روح الجنان، ج ۱۰، ص ۲۶۸.

4.روض الجنان، ج ۱۸، ص ۵۷ .

  • نام منبع :
    تفسير نورٌ علي نور ج2
    سایر پدیدآورندگان :
    صادقي، محسن؛ مروي، عباسعلي
    تعداد جلد :
    2
    ناشر :
    سازمان چاپ و نشر دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1384
    نوبت چاپ :
    اوّل
تعداد بازدید : 139188
صفحه از 1440
پرینت  ارسال به