1219
تفسير نورٌ علي نور ج2

ابن مضارب عن ابيه كه او گفت: عبدالله بن طاهر والى خراسان حسين بن الفضل را بخواند. ۱
2724. علامه شعرانى: حسين بن الفضل كه مكرر ذكر او در تفسير آمده است در عهد عبدالله بن طاهر بود. ۲

42. «وَ أَنَّ إِلى رَبِّكَ الْمُنْتَهى» .

روض الجنان: و شهر بن حوشب روايت كرد از ابوهريره كه او گفت يك روز رسول عليه السلام در مسجد آمد و اصحاب را گفت: فيمَ اَنْتُمْ؛ شما در چه كاريد؟ گفتند: نتفكّرُ فى الله؛ در خداى انديشه مى كنيم گفت: تفَكَّرُوا فى الْخَلْقِ ولا تَتفَكَّروا فِى الخالِقِ فاِنَّ التَّفَكُّرَ لا يُحيطُ بِهِ؛
گفت تفكّر در خلق كنى در خداى تفكّر مكنى كه فكرت به او نرسد. خداى تعالى هفت آسمان بيافريد ثخانت هر آسمانى پانصد ساله راه و از آسمانى تا آسمانى پانصد ساله راه، و هفت زمين همچنين. و در آسمان هفتم او را دريايى است عمقش چندان كه از زير هفت زمين تا به بالاى هفت آسمان، خداى را در آن دريا فرشته است كه آن آب تا به كعبش بيش نيست. ۳
2725. علامه شعرانى: اگر گويى: چگونه آسمان و زمين در اين دريا واقع نشده اند چون اگر عمق دريا اين اندازه باشد البته زمين و طبقات آسمان در آن دريا قرار خواهد گرفت، گوييم: خبر ضعيف است و ابو هريره چنان تصور كرده است كه آسمانها مسطح است و درياى آسمان هفتم در جايى از آن قرار گرفته كه زير آن هيچ يك از آسمانها و زمين نيستند و به نظر مى رسد كه در اين روايت تصرفى كرده است

1.روض الجنان، ج ۱۸، ص ۱۹۴.

2.روح الجنان، ج ۱۰، ص ۳۵۴.

3.روض الجنان، ج ۱۸، ص ۱۹۷.


تفسير نورٌ علي نور ج2
1218

كفّارت گناهان من شود. او گفت: اين شتر كه دارى با رحل و آلت به من ده تا من جمله گناهان تو برگيرم، شتر بدو داد و گواه برگرفت و دست از آن صدقه دادن بداشت، خداى تعالى اين فرستاد، گفت: «أَ فَرَأَيْتَ الَّذِي» ؛ ديدى اى محمّد آن مرد كه بگريخت و پشت به هزيمت داد روز اُحُد؟ ۱
2722. علامه شعرانى: با اينكه سوره «والنجم» مكى است به اتفاق علما، اين حكايت به نظر صحيح نمى آيد. ۲

38. «أَلاّ تَزِرُ وازِرَةٌ وِزْرَ أُخْرى» .

روض الجنان: ابورمثه گفت: كودك بودم با پدرم نزديك رسول عليه السلام رفتم. ... آنگه رسول عليه السلام پدرم را گفت: اين پسر تو است؟ گفت: آرى، و رَبِّه الْكَعْبَةِ حَقّاً اَشْهَدُ بِهِ رسول الله عجب بماند از سوگند او و از شدّت شبه من به او. آنگه گفت: اما اِنَّهُ لايَجْني عَلَيْكَ ولا تَجْني عَلَيْهِ؛ جنايت او بر تو ننهد و جنايت تو بر او ننهند، آنگه اين آيت برخواند: «أَلاّ تَزِرُ وازِرَةٌ وِزْرَ أُخْرى» . گفت: آنگاه نگاه كردم از ميان كتف او مانند سلعه اى* بود، پدرم گفت: يا رسول الله! مَنْ طِب دانم، اگر فرمايى تا معالجه اى كنم اين را؟ گفت: نه، طبيب او آن است كه آفريد. ۳
2723. علامه شعرانى: بعضى گويند آن مهر نبوت بوده و ابو رمثه و پدرش جاهل بودند بدان. ۴

39. «وَ أَنْ لَيْسَ لِلاْءِنْسانِ إِلاّ ما سَعى» .

روض الجنان: و ثَعْلبيّ در تفسيرش بياورد از ابوالقاسم بن حبيب عن ابراهيم

1.روض الجنان، ج ۱۸، ص ۱۸۷ ـ ۱۸۸.

2.روح الجنان، ج ۱۰، ص ۳۵۱.

3.روض الجنان، ج ۱۸، ص ۱۹۲ ـ ۱۹۳. در چاپ مشهد به جاى «ابو رمثه»، «ابو ريثه» آمده است.

4.روح الجنان، ج ۱۰، ص ۳۵۴.

  • نام منبع :
    تفسير نورٌ علي نور ج2
    سایر پدیدآورندگان :
    صادقي، محسن؛ مروي، عباسعلي
    تعداد جلد :
    2
    ناشر :
    سازمان چاپ و نشر دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1384
    نوبت چاپ :
    اوّل
تعداد بازدید : 138348
صفحه از 1440
پرینت  ارسال به