كفّارت گناهان من شود. او گفت: اين شتر كه دارى با رحل و آلت به من ده تا من جمله گناهان تو برگيرم، شتر بدو داد و گواه برگرفت و دست از آن صدقه دادن بداشت، خداى تعالى اين فرستاد، گفت: «أَ فَرَأَيْتَ الَّذِي» ؛ ديدى اى محمّد آن مرد كه بگريخت و پشت به هزيمت داد روز اُحُد؟ ۱
2722. علامه شعرانى: با اينكه سوره «والنجم» مكى است به اتفاق علما، اين حكايت به نظر صحيح نمى آيد. ۲
38. «أَلاّ تَزِرُ وازِرَةٌ وِزْرَ أُخْرى» .
روض الجنان: ابورمثه گفت: كودك بودم با پدرم نزديك رسول عليه السلام رفتم. ... آنگه رسول عليه السلام پدرم را گفت: اين پسر تو است؟ گفت: آرى، و رَبِّه الْكَعْبَةِ حَقّاً اَشْهَدُ بِهِ رسول الله عجب بماند از سوگند او و از شدّت شبه من به او. آنگه گفت: اما اِنَّهُ لايَجْني عَلَيْكَ ولا تَجْني عَلَيْهِ؛ جنايت او بر تو ننهد و جنايت تو بر او ننهند، آنگه اين آيت برخواند: «أَلاّ تَزِرُ وازِرَةٌ وِزْرَ أُخْرى» . گفت: آنگاه نگاه كردم از ميان كتف او مانند سلعه اى* بود، پدرم گفت: يا رسول الله! مَنْ طِب دانم، اگر فرمايى تا معالجه اى كنم اين را؟ گفت: نه، طبيب او آن است كه آفريد. ۳
2723. علامه شعرانى: بعضى گويند آن مهر نبوت بوده و ابو رمثه و پدرش جاهل بودند بدان. ۴
39. «وَ أَنْ لَيْسَ لِلاْءِنْسانِ إِلاّ ما سَعى» .
روض الجنان: و ثَعْلبيّ در تفسيرش بياورد از ابوالقاسم بن حبيب عن ابراهيم
1.روض الجنان، ج ۱۸، ص ۱۸۷ ـ ۱۸۸.
2.روح الجنان، ج ۱۰، ص ۳۵۱.
3.روض الجنان، ج ۱۸، ص ۱۹۲ ـ ۱۹۳. در چاپ مشهد به جاى «ابو رمثه»، «ابو ريثه» آمده است.
4.روح الجنان، ج ۱۰، ص ۳۵۴.