1221
تفسير نورٌ علي نور ج2

شارستانهاى قوم لوط را و آن چهار شهرستان بود: صوانيم و دادوما و عامورا و سدوم و گفتند جبريل بر زمين انداخت پس از آنكه به آسمان برد. ۱
2729. علامه شعرانى: روايتى است و به قول ديگر «عالِيَها سافِلَها»۲ كه در قرآن است به معنى زير و رو كردن و ويران ساختن است، چنان كه در محل خود گذشت. ۳

1.روض الجنان، ج ۱۸، ص ۲۰۳.

2.هود (۱۱): ۸۲ .

3.روح الجنان، ج ۱۰، ص ۳۵۸.


تفسير نورٌ علي نور ج2
1220

برحسب وهم خود و قدر ثابت و مسلم آن است كه خلقت عالم بسيار بزرگ تر است از آنكه وهم بدان احاطه كند تا به خالق چه رسد. ۱

43. «وَ أَنَّهُ هُوَ أَضْحَكَ وَ أَبْكى» .

روض الجنان: و ذوالنّونِ مصرى گفت: دلهاى عارفان بخندانيد به آفتاب معرفت و دلهاى كافران بگريانيد به كفر و نكرت. ۲
2726. علامه شعرانى: [نكرت] يعنى انكار، و چنان كه گفتيم مؤلف چون سخن صحيحى از بزرگان صوفيه بيند ابا از نقل آن ندارد. ۳

49. «وَ أَنَّهُ هُوَ رَبُّ الشِّعْرى» .

روض الجنان: پندارى ازده در چشم دارد. ۴
2727. علامه شعرانى: در چاپى «ازده» و در نسخه خطى «كژه» است و «ازدن» به معنى خليدن خار و سوزن است. ۵
روض الجنان: و بر فراق مى گريست تا چشمش ژفگن شد. ۶
2728. علامه شعرانى: «ژفك» بر وزن اشك به معنى چرك گوشه هاى چشم است. ۷

53 . «وَ الْمُؤتَفِكَةَ أَهْوى» .

روض الجنان: «وَ الْمُؤتَفِكَةَ أَهْوى» ، و زمين منقلَبه را فرود برد به زمين يعنى

1.روح الجنان، ج ۱۰، ص ۳۵۶.

2.روض الجنان، ج ۱۸، ص ۲۰۰.

3.روح الجنان، ج ۱۰، ص ۳۵۷.

4.روض الجنان، ج ۱۸، ص ۲۰۲.

5.روح الجنان، ج ۱۰، ص ۳۵۹.

6.روح الجنان، ج ۱۰، ص ۳۵۸.

  • نام منبع :
    تفسير نورٌ علي نور ج2
    سایر پدیدآورندگان :
    صادقي، محسن؛ مروي، عباسعلي
    تعداد جلد :
    2
    ناشر :
    سازمان چاپ و نشر دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1384
    نوبت چاپ :
    اوّل
تعداد بازدید : 138138
صفحه از 1440
پرینت  ارسال به