1229
تفسير نورٌ علي نور ج2

و آن را «كفرا» به «الف» نيز مى گويند. ۱

15. «وَ خَلَقَ الْجَانَّ مِنْ مارِجٍ مِنْ نارٍ» .

روض الجنان: «وَ خَلَقَ الْجَانَّ» ؛ و بيافريد جنّيان را، «مِنْ مارِجٍ مِنْ نارٍ» ، گفتند «جانّ» ابوالجنّ است چنان كه آدم ابوالبشر است. ضحّاك گفت: مراد به «جانّ» ابليس است. ابوعبيده گفت: «جانّ» واحد جنّ است. من مارجٍ گفتند: «مارج» لهب صافى باشد درفش و لخشيدن آتش كه به آن دودى نباشد. ۲
2741. علامه شعرانى: درفش به معنى برق روشنايى آمده است، و لخشيدن به معنى لغزيدن است و مقصود آنكه «مارج» به دو معنى است: يكى به معنى درفش و روشنايى و ديگر لغزيدن آتش كه با آن دود نباشد. ۳

20. «بَيْنَهُما بَرْزَخٌ لا يَبْغِيانِ» .

روض الجنان: «بَيْنَهُما بَرْزَخٌ» ؛ ميان ايشان برزخى و حايلى هست، «لا يَبْغِيانِ» ؛ كه بر يكديگر بغى نكنند و با يكديگر آميخته نشوند چنان كه عذوبت عذب به ملوحت ملح تباه شود، و گفتند: معنى آن است تا بغى نكنند بر مردمان به غرق. حسن گفت: درياى روم و هند است و ولايتهاى ما حايل است ميان ايشان. ۴
2742. علامه شعرانى: به قول حسنِ بصرى خداوند تعالى بر مردم منت نهاد كه از ميان درياها خشكى پديد آورد تا در آن ساكن شوند؛ يعنى در آغاز درياها باهم آميخته بودند و روى زمين همه آب بود بى خشكى آن گاه، خشكيها از ميان آب برآمد و خداوند بدين حالت كه اكنون هست، و خشكيهاى زمين از ميان آبها بيرون آمده و

1.روح الجنان، ج ۱۰، ص ۳۸۷.

2.روض الجنان، ج ۱۸، ص ۲۵۲؛ در چاپ مشهد «بخشيدن» ضبط شده است.

3.روح الجنان، ج ۱۰، ص ۳۸۹.

4.مروج الذهب : ج۲ ص۳۸۴ ؛ وقعة صفّين : ص۱۳۱ .


تفسير نورٌ علي نور ج2
1228

علماى هيئت درعهد اخير دقت بيشتر كردند و آلات دقيق تر براى اختلاف منظر به كار بردند چنان يافتند كه قطر خورشيد اقلاً سيزده برابر بيش از آن است كه يونانيان به تقريب مى گفتند و از صد و هشت برابر قطر زمين كمتر نيست. ۱
2738. ** بايد دانست كه اين مقدار نيز نه از علماى رياضى نقل شده ونه از امام معصوم و چون ماه نزديك زمين است علماى نجوم و ماهرين در علم هندسه و رياضى از زمان قديم تاكنون توانستند مساحت ماه را به دست آورند وميان علماى يونان و اسلام و منجمين فرنگى عصر ما در مقدار آن اختلاف اندك است. دركتب اسلامى غالباً قطر ماه را هفتصد و چند فرسخ مى نوشتند كه هر فرسخ را 12 هزار ذراع محسوب مى داشتند وبه حساب اهل فرنگ نزديك ششصد فرسخ است كه هر فرسخ شش هزار متر است واختلافى چندان ميان اين دو نيست و مى دانيم كه يك متر از دو ذراع بيشتر است و از ذرع اصطلاحى زمان ما كمتر. ۲

11. «فِيها فاكِهَةٌ وَ النَّخْلُ ذاتُ الْأَكْمامِ» .

روض الجنان: «فِيها فاكِهَةٌ» ؛ در او انواع ميوه هاست، يعنى در زمين. و «فاكِهَةٌ» ابهام را* موحَّد گفت و منكَّر. ابن كيسان گفت: مراد هر چيز است كه مردم به آن تَفَكّه و تعلّل كنند از جمله نعمتهاى خداى تعالى. «وَ النَّخْلُ ذاتُ الْأَكْمامِ» و «نخل» درخت خرما باشد، و مراد خرماست. «ذاتُ الْأَكْمامِ» ، أَى ذاتُ الاَوْعِيَة، واحدها «كِمٌّ» مراد غلاف خرماست كه آن را كُفرُّى گويند. ۳ **
2739. علامه شعرانى: * يعنى «فاكهه» رابه صيغه مفرد نكره آورد به قصد ابهام كه شامل همه نوع شود. 2740. ** [كُفْرى] به ضم «كاف» و سكون «فاء» لغت فارسى است به معنى بهار خرما

1.روح الجنان، ج ۱۰، ص ۳۸۶.

2.روض الجنان، ج ۱۸، ص ۲۴۹.

  • نام منبع :
    تفسير نورٌ علي نور ج2
    سایر پدیدآورندگان :
    صادقي، محسن؛ مروي، عباسعلي
    تعداد جلد :
    2
    ناشر :
    سازمان چاپ و نشر دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1384
    نوبت چاپ :
    اوّل
تعداد بازدید : 139110
صفحه از 1440
پرینت  ارسال به