46. «وَ لِمَنْ خافَ مَقامَ رَبِّهِ جَنَّتانِ» .
روض الجنان: ابراهيم ادهم گفت: سالى به حج مى رفتم... . ۱
2748. علامه شعرانى: چنان كه گفتيم، مؤلف سخنان نيكو را از مشايخ صوفيه نقل مى كند و آن نفرت كه پس از دوران صفويه از متصرفه در ميان خلق پديد آمد به سياست مخالفان آنان پديد آمد و پيش از آن به اين شدت نبود و مساوى اعمال ايشان مانند مَساوى و عيوب ساير طوايف ذكر مى شد. ۲
54 . «مُتَّكِئِينَ عَلى فُرُشٍ بَطائِنُها مِنْ إِسْتَبْرَقٍ...» .
روض الجنان: أبره. ۳
2749. علامه شعرانى: «أبره» ترجمه «الظهاره» است؛ يعنى رويه جامه در مقابل آستر. ۴
56 . «فِيهِنَّ قاصِراتُ الطَّرْفِ لَمْ يَطْمِثْهُنَّ إِنْسٌ قَبْلَهُمْ وَ لا جَانٌّ» .
روض الجنان: قولُهُ عليه السلام: اَيُّمَا امْرأةٍ ماتَتْ بِجُمْعٍ لَمْ تُطْمَثْ دَخَلتِ الجَنَّةً، گفت هر زنى كه با مُهر با پيش خداى شود دو چيزگى نابرده به بهشت شود. ۵
2750. علامه شعرانى: «جُمع» به ضم جيم را مؤلف ترجمه كرده است «بامهر» و همان معنى دوشيزه دارد. يعنى: هر دخترى كه ناكام از دنيا رود و به آرزوى خود از شوهر و فرزند نرسد به بهشت رود و اين گونه استحقاق ناكامان را متكلّمين ما «عوض» گويند، مانند آنكه در عمر خويش بسيار بيمارى كشد و به ناحق ستم بيند يا فقير باشد و ديگر ناكاميها، موجب عوضى است بر خداوند؛ چون او عادل است و هر نعمتى كه از كسى
1.روض الجنان، ج ۱۸، ص ۲۷۱.
2.روح الجنان، ج ۱۰، ص ۴۰۰.
3.معجم البلدان : ج۳ ص۴۱۴ ، البداية والنهاية : ج۷ ص۲۷۵ عن صفوان بن عمرو .
4.روض الجنان، ج ۱۸، ص ۲۷۴؛ در چاپ مشهد «آوره» ضبط شده است.
5.روض الجنان، ج ۱۸، ص ۲۷۵.