1245
تفسير نورٌ علي نور ج2

و در حجة الوداع بازگشت، يعنى سال آخر عمر پيغمبر صلى الله عليه و آله و پس از او جنگى واقع نشد با ذو الفقار يا غير آن، با آنكه در جنگ احد نداى « لافتى إلاّ على لاسيف إلاّ ذوالفقار » معروف است. ۱

28. «يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللّهَ وَ آمِنُوا بِرَسُولِهِ يُؤتِكُمْ كِفْلَيْنِ مِنْ رَحْمَتِهِ...» .

روض الجنان: در خبر است كه رسول صلى الله عليه و آله جبرئيل عليه السلام را گفت كه: امّت من بر صراط چگونه گذرند؟ گفت: ندانم. برفت و باز آمد، گفت: خدايت سلام مى كند و مى گويد: أَنْتَ تَجُوزُ على الصّراطِ بِنُور الله وَعَلىُّ بْنُ اَبيطالب يَجُوزُ على الصّراط بِنُوركَ واُمَّتُكَ تَجُوزُ على الصِّراط بنُور علىٍ، فَنورُكَ من نورِ الله ونُورُ علىٍّ من نُوركَ ونور اُمّتِكَ مِنْ نُور علىًّ. ۲
2771. علامه شعرانى: در كارهاى الهى سبب و واسطه موجود است و اصل هر چيز از او است و عوامِ مردم فرق ميان واسطه و تفويض را نمى گذارند و پندارند هر كس واسطه و سبب قائل باشد قائل به تفويض شده ؛ مثلاً خداوند براى كارها فرشتگانى مأمور فرموده و در طبيعت اسبابى مقرر داشته مانند ابر و باد و مه و خورشيد و فلك تا تو نانى به كف آرى و اينها هيچ يك مخالف توحيد و موجب تفويض نيست ـ نعوذبالله. و نظير اين حكما هم عقول را واسطه قرار دادند. ۳

1.روح الجنان، ج ۱۱، ص ۵۴ . شرح اصول الكافى، ج ۱۲، ص ۱۹۱، ح ۱۷۵.

2.روض الجنان، ج ۱۹، ص ۴۸ ـ ۴۹.

3.روح الجنان، ج ۱۱، ص ۵۸ .


تفسير نورٌ علي نور ج2
1244

و سندان و كَلْبَتين و مِثْقَب و سوزن. اهل معانى گفتند: مراد آن است كه آهن از معادن بيرون آورديم براى شما تا از او آلتى كه خواستيد بسازيد به وحى و اعلام من. و معنى آيت آن است كه نُزلى براى شما كردم، و مثلُهُ قَوْلُهُ: «وَ أَنْزَلَ لَكُمْ مِنَ الْأَنْعامِ ثَمانِيَةَ أَزْواجٍ» . ۱ **
2768. علامه شعرانى: * در برهان گويد: «گزينه» بر وزن خزينه به معنى چكش و پتك دراز مسگران باشد كه ميان ظروف را بدان عميق سازند. ۲
2769. ** بهتر است كه گوييم اين نيز جزئى از آن كلى است كه در آيه ديگر فرمود: «إِنْ مِنْ شَيْءٍ إِلاّ عِنْدَنا خَزائِنُهُ وَ ما نُنَزِّلُهُ إِلاّ بِقَدَرٍ مَعْلُومٍ»۳ ؛ يعنى هيچ نيست مگر آنكه خزينه آن نزد ما است و به اندازه معين فرو مى فرستيم و همه چيز از نزد خداست و به تأثير و عليت او و نزول از پيش او گذشتن از رتبه عالى است به دانى نه از مكان عالى. ۴
روض الجنان: ... در روايتى آن است كه حضرت اميرالمؤمنين (صلوات الله و سلامه عليه) روايت كرد كه جبرئيل عليه السلام به نزديك رسول صلى الله عليه و آله آمد و گفت: يا رسول الله؛ در يمن صنمى است در آهن گرفته، كس بفرست و بفرماى تا آن صنم بشكند و از آهن او دو تيغ سازند كه بدو قتال كنند.
امير المؤمنين گفت: رسول صلى الله عليه و آله مرا بخواند و آنجا فرستاد. من برفتم و آن صنم بشكستم و آهن پيش رسول آوردم، از او دو تيغ ساختند: يكى را مِخذم نام كرد و يكى را ذوالفَقار، و به من داد تا بدو قتال مى كردم. روز احد رسول صلى الله عليه و آله مرا گفت: لا سيف الا ذوالفقار و لا فتى الا على. ۵
2770. علامه شعرانى: اگر اين روايت صحيح باشد بايد رفتن امير المؤنين عليه السلام به يمن سرّى و در خفيه باشد. چون سفر ظاهرى آن حضرت به يمن پس از فتح مكه بود

1.روض الجنان، ج ۱۹، ص ۴۰. زمر (۳۹): ۶.

2.روح الجنان، ج ۱۱، ص ۵۴ . برهان قاطع، ص ۹۹۳.

3.حجر (۱۵): ۲۱.

4.روح الجنان، ج ۱۱، ص ۵۴ .

5.روض الجنان، ج ۱۹، ص ۴۱. شرح اصول الكافى، ج ۱۲، ص ۱۹۱، ح ۱۷۵.

  • نام منبع :
    تفسير نورٌ علي نور ج2
    سایر پدیدآورندگان :
    صادقي، محسن؛ مروي، عباسعلي
    تعداد جلد :
    2
    ناشر :
    سازمان چاپ و نشر دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1384
    نوبت چاپ :
    اوّل
تعداد بازدید : 138325
صفحه از 1440
پرینت  ارسال به