1253
تفسير نورٌ علي نور ج2

2785. علامه شعرانى: * عادت عرب بود كه يك ربع غنيمت براى رئيس جدا مى كردند و در دين اسلام خمس مقرر داشتند؛ يعنى نصيب رئيس كمتر شد از آن عادت كه بود. ۱
2786. ** اما آنكه پيغمبر صلى الله عليه و آله در عهد خود از ارباح مكاسب خمس نمى گرفت يا از آن جهت كه حقّ خاص خود او بود و مى توانست از آن چشم بپوشد و عفو كند يا براى آنكه مسلمانان تجارت بسيار نداشتند و از اين جهت سود نبرد و غالب اموال آنان زرع و مواشى بود. و قولى آن است كه از آنها زكات كافى است و خمس بر عوايد غير تجارت و صنعت تعلق نمى گيرد، چون معهود نيست كه پيغمبر صلى الله عليه و آله از آنان غير زكات خواسته و گرفته باشد. ۲
روض الجنان: ... حق تعالى گفت: تا اين فَى ء و غنيمت دولتى نباشد ميان توانگران شما، براى آنكه در جاهليّت چون غنيمتى بودى رئيس از آنجا ربع برگرفتى، آنگه بيرون آنچه خواستى و او را به چشم نيكو آمدى برگرفتى و آن را «صفايا» خوانند، و على ذلكَ قالَ شاعرهُمْ ـ شعر:

لكَ المِرباعُ مِنها وَالصّفاياوَحُكمُكَ وَالنَّشيطَةُ وَالفُضُولُ۳
2787. علامه شعرانى: «مرباع» چهار يك غنيمت است و عادت عرب بود كه ربع غنيمت به رئيس قبيله تعلّق داشت، و «صفايا» جمع صفيه آن است كه رئيس از ميان غنايم برگزيند چون نادر باشد و تقسيم آن ميان لشكريان ممكن نبود و تخصيص به بعضى از آنان نزاع برانگيزد، و «نشيطه» آن غنيمت است كه از دشمن فرا چنگ آيد پيش از شروع جنگ، و «فضول» اشياء كم بها و بى قيمت. ۴

1.روح الجنان، ج ۱۱، ص ۹۷.

2.روض الجنان، ج ۱۹، ص ۱۱۸.

3.روح الجنان، ج ۱۱، ص ۱۰۰.


تفسير نورٌ علي نور ج2
1252

2782. ** يعنى خودتان پس از مصيبت كعب مصيبت ديگر خواهيد داشت. ۱
روض الجنان: ... ايشان دانستند كه با رسول نه بس باشند. ۲
2783. علامه شعرانى: ما گوييم از پسِ او بر نيايند يعنى حريف او نيستند. ۳
روض الجنان: ... گفتند: يا محمّد، سى مرد اينان اند و سى مرد شما صِياحى و جَلَبه اى هست، اينان را گسيل كن و سه مرد را باز گير تا ما نيز سه مرد باز گيريم و سخن گوييم. ۴
2784. علامه شعرانى: يعنى شماره ما بسيار است و موجب بانگ و فرياد و غوغا است. ۵

7. «ما أَفاءَ اللّهُ عَلى رَسُولِهِ مِنْ أَهْلِ الْقُرى فَلِلّهِ وَ لِلرَّسُولِ وَ لِذِي الْقُرْبى وَ الْيَتامى وَ الْمَساكِينِ وَ ابْنِ السَّبِيلِ كَيْ لا يَكُونَ دُولَةً بَيْنَ الْأَغْنِياءِ مِنْكُمْ...» .

روض الجنان: ... وجملة الامر آن است كه اموالى كه ائمّه ووُلات را در آن تصرّف باشد بر سه ضرب است: يكى آن است كه مسلمانان بستانند بر سبيل تطهير و آن مال صدقه است و حكم آن در آيت صدقات ظاهر است و مستحقّانِ آن پيدااند فى قوله: «إِنَّمَا الصَّدَقاتُ لِلْفُقَراءِ...» . ۶ و دوم غنايم است آن هر مالى باشد كه از كافران به تيغ بستانند بر سبيل قهر و غلبه و آن را مستحقّان ظاهراند فى قوله: «وَ اعْلَمُوا أَنَّما غَنِمْتُمْ مِنْ شَيْءٍ فَأَنَّ لِلّهِ خُمُسَهُ» . ۷ چون خمس بيرون كنند و به مستحقّان او رسانند،* أربعة أخْماس، رسول صلى الله عليه و آله يا امام قسمت كند ميان مقاتلان للفارسِ سَهْمان وللرّاجِلِ سَهْمٌ واحدٌ، و به نزديك ما ارباح تجارات و مكاسب داخل بود. جمله فقها را در اين خلاف بود. ۸ **

1.روض الجنان، ج ۱۹، ص ۱۰۱.

2.روح الجنان، ج ۱۱، ص ۹۰.

3.روض الجنان، ج ۱۹، ص ۱۰۲.

4.توبه (۹): ۶۰.

5.انفال (۸): ۴۱.

6.روض الجنان، ج ۱۹، ص ۱۱۲ ـ ۱۱۳.

  • نام منبع :
    تفسير نورٌ علي نور ج2
    سایر پدیدآورندگان :
    صادقي، محسن؛ مروي، عباسعلي
    تعداد جلد :
    2
    ناشر :
    سازمان چاپ و نشر دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1384
    نوبت چاپ :
    اوّل
تعداد بازدید : 138005
صفحه از 1440
پرینت  ارسال به