12. « ... وَ لا يَسْرِقْنَ وَ لا يَزْنِينَ وَ لا يَقْتُلْنَ أَوْلادَهُنَّ وَ لا يَأْتِينَ بِبُهْتانٍ يَفْتَرِينَهُ بَيْنَ أَيْدِيهِنَّ وَ أَرْجُلِهِنَّ وَ لا يَعْصِينَكَ فِي مَعْرُوفٍ...» .
روض الجنان: عبداللهِ عمر روايت كرد كه: رسول صلى الله عليه و آله لعنت كرد نايحه را و آن را كه گوش با او كند، و آن را كه آبگينه بر روى فراز كند، و زن سليطه را و آن را كه نگار كند، و آن را كه بر دست او نگار كنند. ۱
2794. علامه شعرانى: «نگار كردن»، خالكوبى است. ۲
13. «يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لا تَتَوَلَّوْا قَوْماً غَضِبَ اللّهُ عَلَيْهِمْ قَدْ يَئِسُوا مِنَ الاْخِرَةِ كَما يَئِسَ الْكُفّارُ مِنْ أَصْحابِ الْقُبُورِ» .
روض الجنان:... آنگه وصف كرد ايشان را، گفت: ايشان نوميدند از ثواب آخرت چنان كه كافران نوميدند از اهل گورها. در معنى او دو قول گفتند: يكى آنكه چنان كه كافران نوميدند از بعث و نشور مردگان... . ۳
2795. علامه شعرانى: يهود نبايد از آخرت و بعث و نشور مأيوس باشند ؛ چون به شريعت و دين و قدرت پروردگار قائلند. با اين حال، جماعتى از آنان كه «صادوقى» مى ناميدند به بقاى روح قائل نبودند و گروه ديگر «فريسيان» بودند و به آخرت معتقد بودند. اما كفار دهرى و ملحد كه مرگ را منتهى زندگى مردم دانند مرده را ماتَ وفاتَ گويند و از آنها نااميدند. و اگر گويى: هر دو از آخرت نوميدند و مفاد عبارت آن است كه يهود از آخرت نااميدند چنان كه كفار ملحد نااميدند، چرا يكى را مأيوس از آخرت و ديگرى را مأيوس از اصحاب قبور شمرد و مشبّه با مشبّه به يكى است؟ گوييم: آخرت عالم ديگر است و قبر عالم ديگر. ۴