1261
تفسير نورٌ علي نور ج2

سوره جمعه

«بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ»

9. «يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِذا نُودِيَ لِلصَّلاةِ مِنْ يَوْمِ الْجُمُعَةِ فَاسْعَوْا إِلى ذِكْرِ اللّهِ وَ ذَرُوا الْبَيْعَ...» .

روض الجنان: و گفتند: اوّل كس كه اين روز را جمعه خواند انصاريان بودند. ابن سيرين گفت: پيش از هجرت رسول صلى الله عليه و آله جماعتى اندك كه بودند از مسلمانان، با يكديگر گفتند كه: جهودان را روزى هست كه در او مجتمع مى شوند و ترسايان را روزى هست، ما نيز روزى اختيار كنيم كه در آن روز عبادت بيفزاييم و شكر خداى كنيم روا باشد، آنگه گفتند: جهودان را شنبه باشد و يك شنبه ترسايان را، ما «عروبه» اختيار كنيم و عروبه نام آدينه باشد در جاهليّت. پس مجتمع شدند به سراى اسعد بن زراره، او نماز كرد با ايشان دو ركعت و براى ايشان گوسفندى بكشت. ايشان بيامدند و شبانگاه از آن بخوردند و كفايت بود ايشان را از اندكى كه بودند. پس براى اجتماع خود در اين روز اين روز را جمعه خواندند، خداى تعالى پس از آن اين آيت فرستاد.


تفسير نورٌ علي نور ج2
1260

خارج از حديث را كه مقارن آن واقع شده است همه روات تكرار كنند. و اين اصطلاحى است كه محدثين ما از عامه فرا گرفته اند، و همچنين اكثر اصطلاحات آنها مأخوذ از عامه است اما بر مجتهدين ايراد مى كنند كه اصطلاحات علم اصول از عامه است و در احاديث ما نام استصحاب واصل برائت و مبحث حقيقت و مجاز و تعارض احوال نيست. و ما گوييم در اصطلاح ائمه هم حديث مسلسل و مدابجه و معلل و مدلّس و مرفوع و مقطوع نيست و اخباريان از اهل سنت فرا گرفته اند. ۱

6. «وَ إِذْ قالَ عِيسَى ابْنُ مَرْيَمَ يا بَنِي إِسْرائِيلَ إِنِّي رَسُولُ اللّهِ إِلَيْكُمْ...وَ مُبَشِّراً بِرَسُولٍ يَأْتِي مِنْ بَعْدِي اسْمُهُ أَحْمَدُ...» .

روض الجنان: ... آنگه در معنى احمد به رسول صلى الله عليه و آله دو قول گفتند: يكى آنكه بناى مبالغه است از «حامد»، كفاضل و اَفضل، و عالم و اَعْلمَ، يعنى اگر پيغمبران حمد كنندگانند خداى را، او حامدتر است. و قولى ديگر آنكه: اگر چه پيغمبران محمود و مرضىّ و پسنديده اند، او پسنديده تر است و مستحقّ حمد و ستايش. و قول اوّل بهتر است، چه افعل تفضيل بر اطلاق از فاعل باشد و از مفعول بر سبيل شُذوذ گويند. ۲
2797. علامه شعرانى: اما بر حسب معنى تفضيل در معنى مفعولى بهتر است، چون محمد نام اصلى آن حضرت «ستوده» به معنى مفعول است سزاوار است كه احمد نيز مبالغه در آن باشد، و اگر مقصود تفضيل در صفت فاعل بود آن حضرت در حمد و تسبيح و عبادت و علم و ساير صفات نيز افضل بود، و در امثال عرب است: «العود احمد» ۳ به معنى مفعولى. و لفظ «فاراقليط» در لغت يونانى كه احمد ترجمه آن و اشاره به آن است هم به معنى تفضيلى مفعولى آمده است ؛ يعنى ستوده تر و مشهورتر و آنكه در السنه به نيكى ياد كرده مى شود. ۴

1.روح الجنان، ج ۱۱، ص ۱۳۵.

2.روض الجنان، ج ۱۹، ص ۱۸۴.

3.لسان العرب، ج ۳، ص ۱۵۸.

4.روح الجنان، ج ۱۱، ص ۱۳۷.

تعداد بازدید : 137974
صفحه از 1440
پرینت  ارسال به