خارج از حديث را كه مقارن آن واقع شده است همه روات تكرار كنند. و اين اصطلاحى است كه محدثين ما از عامه فرا گرفته اند، و همچنين اكثر اصطلاحات آنها مأخوذ از عامه است اما بر مجتهدين ايراد مى كنند كه اصطلاحات علم اصول از عامه است و در احاديث ما نام استصحاب واصل برائت و مبحث حقيقت و مجاز و تعارض احوال نيست. و ما گوييم در اصطلاح ائمه هم حديث مسلسل و مدابجه و معلل و مدلّس و مرفوع و مقطوع نيست و اخباريان از اهل سنت فرا گرفته اند. ۱
6. «وَ إِذْ قالَ عِيسَى ابْنُ مَرْيَمَ يا بَنِي إِسْرائِيلَ إِنِّي رَسُولُ اللّهِ إِلَيْكُمْ...وَ مُبَشِّراً بِرَسُولٍ يَأْتِي مِنْ بَعْدِي اسْمُهُ أَحْمَدُ...» .
روض الجنان: ... آنگه در معنى احمد به رسول صلى الله عليه و آله دو قول گفتند: يكى آنكه بناى مبالغه است از «حامد»، كفاضل و اَفضل، و عالم و اَعْلمَ، يعنى اگر پيغمبران حمد كنندگانند خداى را، او حامدتر است. و قولى ديگر آنكه: اگر چه پيغمبران محمود و مرضىّ و پسنديده اند، او پسنديده تر است و مستحقّ حمد و ستايش. و قول اوّل بهتر است، چه افعل تفضيل بر اطلاق از فاعل باشد و از مفعول بر سبيل شُذوذ گويند. ۲
2797. علامه شعرانى: اما بر حسب معنى تفضيل در معنى مفعولى بهتر است، چون محمد نام اصلى آن حضرت «ستوده» به معنى مفعول است سزاوار است كه احمد نيز مبالغه در آن باشد، و اگر مقصود تفضيل در صفت فاعل بود آن حضرت در حمد و تسبيح و عبادت و علم و ساير صفات نيز افضل بود، و در امثال عرب است: «العود احمد» ۳ به معنى مفعولى. و لفظ «فاراقليط» در لغت يونانى كه احمد ترجمه آن و اشاره به آن است هم به معنى تفضيلى مفعولى آمده است ؛ يعنى ستوده تر و مشهورتر و آنكه در السنه به نيكى ياد كرده مى شود. ۴
1.روح الجنان، ج ۱۱، ص ۱۳۵.
2.روض الجنان، ج ۱۹، ص ۱۸۴.
3.لسان العرب، ج ۳، ص ۱۵۸.
4.روح الجنان، ج ۱۱، ص ۱۳۷.