عود مى سوزند، و هفتاد از پسِ او مى آيند گيسوهاى او بردست گرفته. بيايد، او بر سريرى بنشيند، و آن سريرى باشد از نور و آواز بردارد به تسبيح و تهليل تا نماز ديگر. ۱
2803. علامه شعرانى: اگر گويى: چگونه از نور جسمى توان ساخت كه بدن انسان بر آن قرار گيرد، گوييم: شايد ابدان انسان در بهشت از همان جنس نور و به لطافت آن باشد كه چون بر آن نشيند فرو نيفتد و شايد هم آن ثقل كه از خواص اجسام است در اين جهان، در اجسام آخرت يافت نشود. ۲
10. «فَإِذا قُضِيَتِ الصَّلاةُ فَانْتَشِرُوا فِي الْأَرْضِ وَ ابْتَغُوا مِنْ فَضْلِ اللّهِ وَ اذْكُرُوا اللّهَ كَثِيراً لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ» .
روض الجنان: ... و بعضى فقها گفتند: امر از پسِ حظر اقتضاى اباحت كند و اطلاق حَظر، و اين مذهب بيشتر متكلّمان است در اصول الفقه. ۳
2804. علامه شعرانى: «اطلاق حظر» يعنى برداشتن حرمت. ۴
1.روض الجنان، ج ۱۹، ص ۲۱۶.
2.روح الجنان، ج ۱۱، ص ۱۵۵.
3.روض الجنان، ج ۱۹، ص ۲۱۸.
4.روح الجنان، ج ۱۱، ص ۱۵۷.