1267
تفسير نورٌ علي نور ج2

يُحْدِثُ بَعْدَ ذلِكَ أَمْراً» ؛ تو ندانى كه باشد كه خداى تعالى از پس آن كارى پديد آرد. بعضى گفتند: شهوةُ المُراجعة است به اين امر، و بعضى ديگر گفتند: خود نفس مراجعت خواست مادام تا طلاق اوّل باشد يا دوم و عدّه اش به سر نشده باشد. بعضى ديگر گفتند: مراد تغيير راى مرد است در طلاق، باشد كه مردى را راى بگردد پس از آنكه عزم طلاق كرده باشد، طلاق ندهد. 1
2807. علامه شعرانى: اگر طلاق با شرايط شرعى محقق گردد و زن و شوهر با يكديگر آشتى نكنند بايد يقين داشت كه صلاح آن دو در مفارقت بوده است چون طهرى كه مواقعه در آن نباشد ميان زن و شوهر ـ خصوصاً اگر جوان باشند ـ دليل نفرت است و چون طلاق دهند و زن در همان خانه شوهر بماند و مرد ديگرى را نبيند و سه ماه با هم باشند و حق رجوع داشته باشند و رجوع نكنند دليل بر نفرت شديد آن دو است و جدا شدن آنها به مصلحت هر دو مى باشد. و يكى از رسوم زشت كه ميان مسلمانان متداول است آنكه زن در ايام عده از خانه شوهر بيرون مى رود و اصل فساد از اين است. 2

2. «فَإِذا بَلَغْنَ أَجَلَهُنَّ فَأَمْسِكُوهُنَّ بِمَعْرُوفٍ أَوْ فارِقُوهُنَّ بِمَعْرُوفٍ وَ أَشْهِدُوا ذَوَيْ عَدْلٍ مِنْكُمْ...» .

روض الجنان: و از شرايط صحّت طلاق يكى اشهاد است و امر را ظاهر بر وجوب باشد به نزديك ما، يعنى اوامر قرآن و سنّت. اگر گويند مراد اشهاد بر مراجعت است، بايد گفتن كه: اين امر سنّت است به قرينه اجماع فرقه، و اگر حمل كنند بر هر دُو، در طلاق واجب باشد و در رجعت سنّت، آنگه هر يكى به قرينه دانند و از مطلق امر هيچ در او ندانند مگر توقّف كنند بر دليل، و شافعى تمسّك كرد به آن آيت بر وجوب اشهاد بر نكاح، بدان كه گفت: مراد به اين اشهاد رجعت است، و اين تمام نشود الاّ پس از آنكه مخصّصى تعيين كند بر آنكه آيت مخصوص است بر رجعت دون طلاق و لا

1.روض الجنان، ج ۱۹، ص ۲۶۳ ـ ۲۶۴.

2.روح الجنان، ج ۱۱، ص ۱۸۱.


تفسير نورٌ علي نور ج2
1266

سوره طلاق

«بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ»

1. «يا أَيُّهَا النَّبِيُّ إِذا طَلَّقْتُمُ النِّساءَ فَطَلِّقُوهُنَّ لِعِدَّتِهِنَّ... لا تُخْرِجُوهُنَّ مِنْ بُيُوتِهِنَّ وَ لا يَخْرُجْنَ إِلاّ أَنْ يَأْتِينَ بِفاحِشَةٍ مُبَيِّنَةٍ وَ تِلْكَ حُدُودُ اللّهِ وَ مَنْ يَتَعَدَّ حُدُودَ اللّهِ فَقَدْ ظَلَمَ نَفْسَهُ لا تَدْرِي لَعَلَّ اللّهَ يُحْدِثُ بَعْدَ ذلِكَ أَمْراً» .

روض الجنان: و مُفَسّران در فاحشه كه موجب اخراج باشد خلاف كردند. بيشتر مفسّران گفتند: مراد زناست كه چون در عدّت زنا كند و بر او درست شود، او را بيرون بايد كردن براى اقامت حدّ، و بدان باز نشوند كه او در عدّت است. 1
2806. علامه شعرانى: يعنى اعتنا به آن نكنند كه در عده است. 2
روض الجنان: آنگه گفت: «وَ مَنْ يَتَعَدَّ حُدُودَ اللّهِ» ، گفت: هر كه از حدهاى خداى بگذرد و تعدّى كند، او ظالم نفس خود باشد امّا به استحقاق عقاب و امّا به تفويت منفعت ثواب كه ظلم مضرّت مخصوص باشد، و در لغت نقصان بود. «لا تَدْرِي لَعَلَّ اللّه

1.روض الجنان، ج ۱۹، ص ۲۶۲.

2.روح الجنان، ج ۱۱، ص ۱۸۰.

  • نام منبع :
    تفسير نورٌ علي نور ج2
    سایر پدیدآورندگان :
    صادقي، محسن؛ مروي، عباسعلي
    تعداد جلد :
    2
    ناشر :
    سازمان چاپ و نشر دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1384
    نوبت چاپ :
    اوّل
تعداد بازدید : 138400
صفحه از 1440
پرینت  ارسال به