1273
تفسير نورٌ علي نور ج2

صورت كبشى سياه سفيد آفريد، به هيچ چيز گذر نكند و به او نرسد الاّ كه بميرد. و حيات را بر صورت اسبى ابلق آفريد، و آن اسبى است كه جبرئيل عليه السلام و انبيا عليهم السلام بر او نشستند، از خر مهتر است و از استر كهتر. گام او يك چشم زخم باشد. پاى بر هيچ چيز ننهد و به هيچ چيز نرسد و الاّ آن چيز زنده شود، و او آن اسبى است كه جبرئيل عليه السلام بر او نشسته بود. چون سامرى او را ديد و خاك از پى او برگرفت و در شكم عجل افگند تا به بانگ آمد و اين خبر بر سبيل تمثّل باشد اگر درست شود. ۱
2818. علامه شعرانى: يعنى اگر حديث درست باشد تمثيل است، چون در نظر انسان مرگ به هيچ چيز نزديك تر از گوسفند نيست روزى نباشد كه چند جنازه گوسفند نبينيد، لذاچون مرگ مجسم شود به صورت گوسفند كه ملازم او است در ذهن انسان در آيد، بر خلاف اسب كه وسيله غلبه بر دشمن يا فرار از دشمن است و با حيات در ذهن انسان مجسم مى شود. ۲

3. «الَّذِي خَلَقَ سَبْعَ سَمواتٍ طِباقاً ما تَرى فِي خَلْقِ الرَّحْمنِ مِنْ تَفاوُتٍ فَارْجِعِ الْبَصَرَ هَلْ تَرى مِنْ فُطُورٍ» .

روض الجنان:قوله تعالى: «الَّذِي خَلَقَ سَبْعَ سَمواتٍ طِباقاً» ؛ آن خدايى كه بيافريد هفت آسمان را طبق بر بالاى طبق نهاده، و يُقالُ: اَطَبَقْتُ الشَّى ءَ اِذا جَعَلْتَ بَعْضَهُ فوقَ بعضٍ. ۳
2819. علامه شعرانى: آسمانها در نظر منجمان و حكماى قديم، چنان كه عوام مردم تصور مى كنند، جسم عنصرى و سنگين و غليظ نبود بلكه از غايت شفافى و رقت از «اتر» كه اصطلاح عصر ما است غليظ تر نيست. و گويند در فضاى خالى اتر واسطه رسيدن نور و حرارت است از خورشيد به زمين و ساير كرات آسمانها در نظر آنان با اين اتر تفاوت ندارد. از اين جهت اين كلمه از اثير عربى مأخوذ است و اثير جسم

1.روح الجنان، ج ۱۱، ص ۲۰۹.

2.روض الجنان، ج ۱۹، ص ۳۱۷ ـ ۳۱۸.

3.روض الجنان، ج ۱۹، ص ۳۱۹.


تفسير نورٌ علي نور ج2
1272

سوره مُلك

«بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ»

روض الجنان: ... و اين سورت را در تورات هم سورة الملك خوانند. ۱
2816. علامه شعرانى: معنى اين جمله بر فرض صحت خبر معلوم نيست. ۲

2. «الَّذِي خَلَقَ الْمَوْتَ وَ الْحَياةَ لِيَبْلُوَكُمْ أَيُّكُمْ أَحْسَنُ عَمَلاً وَ هُوَ الْعَزِيزُ الْغَفُورُ» .

روض الجنان: و مذهب ابوعلى و ابوالقاسم بلخى آن است كه: موت معنى است و ضدّ حيات است. ۳
2817. علامه شعرانى: يعنى وجودى است؛ و «معنى» در اصطلاح متكلّمان آن را مى گويند كه موجود باشد. و حق آن است كه موت عدمى است يعنى وجود ندارد و خلق او خلق بالعرض است. ۴
روض الجنان: و روايت كردند از عبداللهِ عبّاس كه او گفت: خداى تعالى مرگ را بر

1.روض الجنان، ج ۱۹، ص ۳۱۱.

2.روح الجنان، ج ۱۱، ص ۲۰۵.

3.روض الجنان، ج ۱۹، ص ۳۱۶.

4.روح الجنان، ج ۱۱، ص ۲۰۹.

  • نام منبع :
    تفسير نورٌ علي نور ج2
    سایر پدیدآورندگان :
    صادقي، محسن؛ مروي، عباسعلي
    تعداد جلد :
    2
    ناشر :
    سازمان چاپ و نشر دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1384
    نوبت چاپ :
    اوّل
تعداد بازدید : 136903
صفحه از 1440
پرینت  ارسال به