1279
تفسير نورٌ علي نور ج2

اما در آخرت مى خواهند سجده كنند پشتشان خشك شده نمى توانند. ۱

51 . «وَ إِنْ يَكادُ الَّذِينَ كَفَرُوا لَيُزْلِقُونَكَ بِأَبْصارِهِمْ لَمّا سَمِعُوا الذِّكْرَ وَ يَقُولُونَ إِنَّهُ لََمجْنُونٌ» .

روض الجنان: حسن بصرى گفت: دواى آنكه تو را چشم بد رسيده باشد اين آيت است. و در خبر است كه رسول صلى الله عليه و آله گفت: اَلعَينُ حقٌّ وَانَّ العَيْنَ لتُدخلُ الرَّجُلَ القَبْرَ والجَمَلَ القِدرَ، وَقالَ صلى الله عليه و آله: لا رُقية إلاّ من عين أوحمة. و أسماء بنت عُميس گفت: يا رسول الله، فرزندان جعفر را چشم مى رسد، روا باشد كه براى ايشان فسونى و تعويذى بنويسم؟ گفت: روا باشد. گفته اند: اگر چيزى بودى كه قضا را غلبه كردى، چشم بد بودى.
و متكلّمان در اين خلاف كردند. ابو علىّ الجبّائىّ و ابوالقاسم البلخىّ اين را انكار كردند و گفتند: اين را اصلى نيست. ۲
2828. علامه شعرانى: جاهل ندانسته انكار مى كند؛ گويا جبّائى و بلخى مذهب ماديين داشتند و تأثير اسباب روحى را باور نمى كردند. و مرد خردمند داند كه چون صحت چيزى معلوم نشود توقف بايد كرد نه انكار و تأثير روح انسان در خارج از بدن خود محال نيست، بلكه بسيار ديده شده است گروهى به نظر ديگرى را خواب مى كنند يا پاره اى اشياء را از زمين حركت مى دهند. بارى تأثير اسباب ديگر غير مادى محال نيست از متدين انكار آن عجيب مى نمايد. و ابوعلى سينا درباره همين امور گفته است كه چون از اين گونه امور چيزى شنيدى به انكار شتاب مكن و تا برهان قائم نشود آن را ممكن شناس. و بعضى مردم متدين با وجود نقل صحيح اسباب غير مادى را انكار مى كنند مانند دعا و تعويذ و استخاره و امثال آن و اين نوعى تمايل به مذهب ماديين است. ۳

1.روح الجنان، ج ۱۱، ص ۲۴۰.

2.روض الجنان، ج ۱۹، ص ۳۷۱ ـ ۳۷۲.

3.روح الجنان، ج ۱۱، ص ۲۴۴.


تفسير نورٌ علي نور ج2
1278

2. «ما أَنْتَ بِنِعْمَةِ رَبِّكَ بِمَجْنُونٍ» .

روض الجنان: «ما أَنْتَ بِنِعْمَةِ رَبِّكَ بِمَجْنُونٍ» ، قديم تعالى قسم ياد كرد به «نون» و «قلم» و آنچه نويسندگان از فرشتگان مى نويسند كه تو كه محمدى ديوانه نه اى ـ رداً عليهم حيث قالوا: معلم مجنون. و قوله: «بِنِعْمَةِ رَبِّكَ فَحَدِّثْ»۱ ، گفتند: مراد به اين نعمتِ نبوت است، يعنى نبوت ربك، يعنى تو به نبوت ديوانه نباشى، و خداى تعالى بر تو نعمت كرده است به نبوت،... .
قولى ديگر آن است كه: ما انت مع نعمة ربك بمجنون، يعنى با آنكه ديوانگى نعمت است از خداى تعالى از آنجا كه مصلحت است و اعتبار در دين و بر آن اغراض بسيار است با اينكه تعلق دارد به جنون، تو ديوانه نه اى، يعنى با آنكه ديوانگى عيب نيست و از خداى تعالى نعمتى است، تو ديوانه نه اى. ۲
2826. علامه شعرانى: اين توجيه بسيار متكلّفانه است، و صحيح آن است كه بگوييم اين نبوت كه مردم ديوانگى مى دانند نعمتى است ولو آنكه مردم آن را ديوانگى نامند. ۳

43. «خاشِعَةً أَبْصارُهُمْ تَرْهَقُهُمْ ذِلَّةٌ وَ قَدْ كانُوا يُدْعَوْنَ إِلَى السُّجُودِ وَ هُمْ سالِمُونَ» .

روض الجنان: آنگه وصف ايشان كرد: «خاشِعَةً أَبْصارُهُمْ» ؛ ذليل باشد چشمهاى ايشان. تَرْهَقُهُمْ ذِلَّةٌ، أَى تَغْشاهُمْ؛ با ايشان درآيد و باز پوشد ايشان را مذلّتى و خوارى. «وَ قَدْ كانُوا يُدْعَوْنَ إِلَى السُّجُودِ وَ هُمْ سالِمُونَ» ؛ و پيش از اين ايشان را دعوت كردند با سجده و ايشان به سلامت بودند از اين آفت، اجابت نكردند. ۴
2827. علامه شعرانى: يعنى در دنيا سالم بودند و مى توانستند پشت خم كنند نكردند،

1.ضحى (۹۳): ۱۱.

2.روض الجنان، ج ۱۹، ص ۳۴۵ـ۳۴۶.

3.روح الجنان، ج ۱۱، ص ۲۲۹.

4.روض الجنان، ج ۱۹، ص ۳۶۶.

  • نام منبع :
    تفسير نورٌ علي نور ج2
    سایر پدیدآورندگان :
    صادقي، محسن؛ مروي، عباسعلي
    تعداد جلد :
    2
    ناشر :
    سازمان چاپ و نشر دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1384
    نوبت چاپ :
    اوّل
تعداد بازدید : 147253
صفحه از 1440
پرینت  ارسال به