2831. علامه شعرانى: چون اين خبر از سفيان بن عيينه است و او از اهل سنت بود، مؤلف كتاب براى احتجاج بر آنان نقل كرده است. و با قطع نظر از اين جهت با احتمال صحت اعتراض حارث بن نعمان و معذب شدن وى حمل آيه قرآن بر آن بعيد مى نمايد؛ زيرا كه اين سوره مكى است و آيه «اللّهُمَّ إِنْ كانَ هذا هُوَ الْحَقَّ» نيز مكى است به اتفاق و قضيه غدير در آخر عمر حضرت رسالت در مدينه بود. ۱
16. «نَزّاعَةً لِلشَّوى» .
روض الجنان: «نَزّاعَةً لِلشَّوى» ؛ پوست كننده باشد از سر، و «شَوى» پوست سر باشد و اين قول عبداللهِ عبّاس و مجاهد است، وقال كُثَيّرُ عَزَّة:
لأَصبَحْتَ هَدَّتك الحوادثُ هدَّةًلَها فشَواة الرّأسِ باد قَتيرُها
ابراهيم بن مهاجر گفت: پوست و گوشت باشد، حسن گفت: سر توله باشد. ۲
2832. علامه شعرانى: اين كلمه [= سر توله] ترجمه هام است يعنى كاسه سر، و در برهان چنين كلمه اى نيافتم. عبارت تفسير طبرى كه مؤلف ترجمه كرده اين است: « عن الحسن نزاعة للشوى قال للهام تحرق كلّ شيء منه و يبقى فؤاده نضيجاً». ۳
43. «يَوْمَ يَخْرُجُونَ مِنَ الْأَجْداثِ سِراعاً كَأَنَّهُمْ إِلى نُصُبٍ يُوفِضُونَ» .
روض الجنان: «يَوْمَ يَخْرُجُونَ مِنَ الْأَجْداثِ سِراعاً» ، گفت: ياد كن آن روز كه بيرون آيند از گورها شتابزده. ۴
2833. علامه شعرانى: كنايت است از زنده شدن مردگان، نه آنكه مردم حقيقةً از گور بيرون آيند؛ چون اكثر مردم الا نادر در گور نمى مانند و اجساد آنها پراكنده مى شود و