23. «إِلى رَبِّها ناظِرَةٌ» .
روض الجنان: «إِلى رَبِّها ناظِرَةٌ» ؛ مُشبّهه و اشاعره به اين آيت تمسّك كردند بر اثبات رؤيت و گفتند: آيت دليل آن مى كند كه خداى را ببينند براى آنكه «نَظَرَ» چون به «اِلى» متعدّى باشد فايده رؤيت دهد و بر اين بيتى آوردند ـ وهُوَ:
نَظَرْتُ اِلى مَنْ زَيَّنَ اللّهُ وَجْهَهُفَيا نَظرَةً كادَتْ عَلى عاشِقٍ تَقْضي
و جواب از اين آن است كه «نَظَرْ» در كلام عرب بر وجوه است. از جمله وجوه و اقسام هيچ نيست كه فايده رؤيت مى دهد، نظر آيد به معنى تقليب حدقه درست به جهت مرئى طلب رؤيت او را، و آيد به معنى فكر و انديشه، و آيد به معنى انتظار، و آيد به معنى مقابله، و آيد به معنى رحمت، و از اين وجوه هيچ رؤيت نيست، و انَّما تقليب حدقه است كه مشتبه است برايشان براى آنكه در رائى به حاسّت سبب رؤيت هست. ۱
2857. علامه شعرانى: مراد مؤلف آن نيست كه تقليب حدقه يعنى گرداندن چشم سوى خداوند جايز است؛ چون او در مكان قرار ندارد تا چشم را سوى او گردانند، بلكه مقصود بيان معنى كلمه است و تأويل صحيح آن است كه پس از اين فرمايد نظر به معنى نگرانى و انتظار است. ۲
روض الجنان: ... دليل ديگر آن است كه: رؤيت به غايت نظر كنند، گويند: ما زِلْتُ اَنْظُرُ اِلَيْهِ حَتّى رَأَيْتُهُ؛ همى نگريدم تا آنگه كه بديدم. ۳
2858. علامه شعرانى: يعنى ديدن را نتيجه و غايت نظر كردن قرار دهند. «باء» بر كلمه به غايت به معنى صيرورت است كه ابوالفتوح بسيار كرده است. ۴