2869. علامه شعرانى: قول عبدالرحمن بن ثابت حجت نيست و حق آن است كه حدى براى شماره آنان قائل نشويم و مشائيان كه عقول را ده گفتند مقصودشان انحصار نيست و اشراقيان كه انوار قاهره را بى حد و حصر دانستند به حق نزديك ترند و بايد علم آن را به خدا واگذار كرد، و چهار فرشته معروف منافى آن نيست كه فرشتگان بسيار به فرمان هر يك باشند. ۱
11. «أَ إِذا كُنّا عِظاماً نَخِرَةً» .
روض الجنان: النَّقْدُ عِنْدَ حافِرِ الدّابَّةِ. ۲
2870. علامه شعرانى: النقدعند الحافر مثل است؛ يعنى در مسابقه اسب دوانى چون اسب اوّل به مقصد رسيد مال مسابقه را نقد بايد داد. و نيز گويند مقصود آن است كه اسب را نقد بايد خريد و ثمن را نزد پاى اسب گذاشت. ۳
30. «وَ الْأَرْضَ بَعْدَ ذلِكَ دَحاها» .
روض الجنان: «وَ الْأَرْضَ بَعْدَ ذلِكَ دَحاها» ؛ زمين را پس از آن دحو كرد و بگسترد. در تأويل اين خلاف كردند. عبداللهِ عبّاس گفت: خداى اوّل زمين بيافريد ناگسترده، آنگه آسمان بيافريد، آنگه جبرئيل بيامد و زمين از زير خانه كعبه بيرون آورد چنان كه نامه نوشته پيخته كه لا از زَبَر لا* بيرون آرند.
عبدالله بن عمرو گفت: خداى تعالى زمين كعبه بيافريد بر چهار ركن و بر آب نهاد پيش از آنكه عالم آفريد به هزار سال. ۴ **