1321
تفسير نورٌ علي نور ج2

تنبيه است خلايق را بر حدوث عالم و آنكه صانعى مُحدِثى مدبّرى حكيم هست. حكما گفته اند: هر كه امروز بر حالتى باشد و فردا بر حالتى دگر، بايد كه بداند كه تدبير او به او نيست. ۱
2887. علامه شعرانى: حكما تقرير اين دليل به صورت علمى نيز كرده اند كه هر گونه تغيير از عوارض ماده است و چيزى كه از حالى به حالى منتقل مى گردد موجود جسمانى و مادى است و مجردات غير جسمانى بر يك حال ثابتند و ماده خود به خود موجود نيست بلكه بايد صورت قبل از او موجود باشد و صورت نيز محتاج به ماده است، پس جسم به تمام اجزاءِ خويش معلول علت ديگر است كه واجب الوجود است و ثابت و بى تغيير و حركت از حالى به حالى. ۲

1.روض الجنان، ج ۲۰، ص ۲۰۴.

2.روح الجنان، ج ۱۲، ص ۳۷.


تفسير نورٌ علي نور ج2
1320

سوره انشقاق

«بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ»

19. «لَتَرْكَبُنَّ طَبَقاً عَنْ طَبَقٍ» .

روض الجنان: «لَتَرْكَبُنَّ طَبَقاً عَنْ طَبَقٍ» ، اين «لام» و «نون» تأكيد در اوّل و آخر اين كلمت براى جواب قسم است. مكّيان و كوفيان إلاّ عاصم خواندند: «لَتَرْكَبَنَّ» به فتح «با». ۱
2886. علامه شعرانى: اگر «باء» كه لام الفعل «لتركبن» است به فتح بخوانيم صيغه مفرد مى شود يا مخاطب مذكر و خطاب به پيغمبر صلى الله عليه و آله يا مغايبه مؤنث خبر از سماوات، اما اگر «باء» را به ضم بخوانيم چنان كه در مصاحف زمان ماست و قرائت عاصم، جمع مذكر مخاطب مى شود. ۲
روض الجنان: «لَتَرْكَبُنَّ طَبَقاً عَنْ طَبَقٍ» ، و «طَبَق» در لغت حال باشد... .
مكحول گفت معنى آن است كه: هر بيست سال آدمى از حالى به حالى شود، و اين

1.روض الجنان، ج ۲۰، ص ۲۰۱ ـ ۲۰۲.

2.روح الجنان، ج ۱۲، ص ۳۵.

  • نام منبع :
    تفسير نورٌ علي نور ج2
    سایر پدیدآورندگان :
    صادقي، محسن؛ مروي، عباسعلي
    تعداد جلد :
    2
    ناشر :
    سازمان چاپ و نشر دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1384
    نوبت چاپ :
    اوّل
تعداد بازدید : 136884
صفحه از 1440
پرینت  ارسال به