و هر كس تخصيص كرد غرضش تمثيل بود. ۱
5 . «فَجَعَلَهُ غُثاءً أَحْوى» .
روض الجنان: «فَجَعَلَهُ غُثاءً أَحْوى» ؛ آنگه او را بخوشانيد و سياه كرد... . ۲
2900. علامه شعرانى: «خوشانيدن» خشك كردن و پژمرده گردانيدن. ۳
7. «إِلاّ ما شاءَ اللّهُ إِنَّهُ يَعْلَمُ الْجَهْرَ وَ ما يَخْفى» .
روض الجنان: «إِلاّ ما شاءَ اللّهُ» ؛ الاّ آنچه خدا خواهد كه منسوخ كند آن را، چون منسوخ كرد از ياد تو و ديگران ببرد. اين قول قتاده است. و مجاهد گفت: سبب آن بود كه چون جبريل عليه السلام آيتى يا سورتى بر رسول عليه السلام خواندى، چون به آخر آوردى رسول با سر گرفتى و باز خواندى تا فراموش نكند، خداى تعالى اين آيت فرستاد و او را ايمن كرد از اين. پس از آن رسول عليه السلام باز نخواند و دانست كه فراموش نكند.*
و وجه استثناء بر اين قول آن باشد كه بيان كرديم فى قوْلِهِ: «إِلاّ ما شاءَ رَبُّكَ»۴ ، يكى آنكه راجع باشد با روزگار ماضى، و دوم آنكه براى آن تا كلام منع كند از نفوذ. ۵ **
2901. علامه شعرانى: * از عجايب آيات نبوت است كه پيغمبر صلى الله عليه و آله در خلوت و جلوت قرآن را از روى نوشته حفظ و تكرار نمى كرد بلكه هر سوره را از حفظ مى خواند و اگر نويسندگان در نوشتن سهو مى كردند و بر او مى خواندند او خطاى آنها را اصلاح مى فرمود. و محال است كسى گفته خود را بى كم و كاست تكرار كند تا چه رسد به آنچه از جبرئيل يا ديگرى شنيده باشد و آن حضرت سوره انعام و امثال آن