1355
تفسير نورٌ علي نور ج2

سوره مسد

«بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ»

1. «تَبَّتْ يَدا أَبِي لَهَبٍ وَ تَبَّ» .

روض الجنان: [هنگامى كه ابولهب در اعتراض به پيامبر در مهمانى اقربين گفت: ]تبّاً لكُمْ إذا دعوتموني سائر اليوم؛ امروز همه روز براى اين خواندى! خداى تعالى ردّ بر او اين سورت فرستاد، گفت: «تَباب» و خَسار و هلاك و زيان او دستهاى ابولهب راست و او را. و اضافت تباب با دست او براى آن كرد كه تولاّى فعل به آلت دست كنند، وَ مِثْلُهُ قَوْلُهُ: «بِما قَدَّمَتْ يَداكَ»۱ ، و گفتند: «يد» صله است والمعنى تَبَّ هو. ۲
2933. علامه شعرانى: [ صله است ] يعنى زايد است در لفظ. ۳

1.حج (۲۲): ۱۰.

2.روض الجنان، ج ۲۰، ص ۴۵۵.

3.روح الجنان، ج ۱۲، ص ۲۰۴.


تفسير نورٌ علي نور ج2
1354

سوره نصر

«بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ»

1. «إِذا جاءَ نَصْرُ اللّهِ وَ الْفَتْحُ» .

روض الجنان: ... و رسول عليه السلام گفته بود كه: كس را نكشند الاّ مقاتل را يا قاتل را يا جماعتى مستهزيان را و تنى چند را كه مُرتد شده بودند، مِنْهُم: عبدالله بن سعد بن ابى سرح. او به حمايت عثمان رفت. عثمان بيامد و او را بياورد و در حقّ او شفاعت كرد. رسول عليه السلام سر در پيش افگند و آنگه گفت: كس نيست در ميان شما كه اين را بكشد؟ سعد مُعاذ* گفت: يا رسول الله! چشم من در چشم تو بود تا اشارت كنى تا من او را بكشم گفت: ندانى كه پيغابران خاينة الأعين نباشند، و اشارت به چشم. ۱
2931. علامه شعرانى: ظاهراً سعدبن معاذ سهو است، چون وى در جنگ بنى قريظه از دنيا رفت، و صحيح سعدِ عباده است. ۲

2. «وَ رَأَيْتَ النّاسَ يَدْخُلُونَ فِي دِينِ اللّهِ أَفْواجاً» .

روض الجنان: ... و گفتند: يكى از جحيان مسخره در نزديك معاويه شد... . ۳
2932. علامه شعرانى: عقلاى مجانين. ۴

1.روض الجنان، ج ۲۰، ص ۴۴۸.

2.روح الجنان، ج ۱۲، ص ۲۰۰.

3.روض الجنان، ج ۲۰، ص ۴۵۱؛ در چاپ مشهد «محبّان» ضبط شده است.

4.روح الجنان، ج ۱۲، ص ۲۰۲.

  • نام منبع :
    تفسير نورٌ علي نور ج2
    سایر پدیدآورندگان :
    صادقي، محسن؛ مروي، عباسعلي
    تعداد جلد :
    2
    ناشر :
    سازمان چاپ و نشر دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1384
    نوبت چاپ :
    اوّل
تعداد بازدید : 136862
صفحه از 1440
پرینت  ارسال به