731
تفسير نورٌ علي نور ج2

1713. علامه شعرانى: اين حكايت از عرائس ثعلبى است نه از ائمه معصومين عليهم السلام. ۱
روض الجنان: سُدّى روايت كند از عبدالرّحمن بن سابط از جابر بن عبدالله الانصارىّ كه او گفت: مردى جهود به نزديك رسول آمد، گفت: يا محمّد! مرا خبر ده تا نام آن ستاره ها چه بود كه يوسف را سجده كردند؟ رسول عليه السلام سر در پيش افگند به انتظار وحى. جبريل آمد و رسول را خبر داد از نامهاى ايشان. رسول عليه السلام جهود را گفت: اگر تو را خبر دهم به نامهاى ايشان و تو دانى كه چنان است، اسلام آرى؟ گفت: آرى. گفت: نامها اين بود: جريان و طارق و ذيال ذوالكيفيات و ذوالقرع و ذناب و عمودان و قابس و ضروح و مصبح و فليق. ۲
1714. علامه شعرانى: اين اسامى و حكايت منقول از عرائس ثعلبى است. ۳

6. «وَ كَذلِكَ يَجْتَبِيكَ رَبُّكَ وَ يُعَلِّمُكَ مِنْ تَأْوِيلِ الْأَحادِيثِ وَ يُتِمُّ نِعْمَتَهُ عَلَيْكَ وَ عَلى آلِ يَعْقُوبَ...» .

روض الجنان: «وَكَذلِكَ يَجْتَبٍيكَ رَبُّكَ» ؛ اِجتباء وَاِصطِفاء واختيار هر سه يكى باشد. اين هم حكايت است از يعقوب عليه السلام كه او مى گويد در تعبير خواب يوسف كه خداى تعالى تو را برگزيند و تو را تأويل احاديث درآموزد، و اصل «اجتباء» منْ جِبايَةِ الخَراجِ باشد، اذا اخلَصْتَه لنفسِكَ اَوْ لِغَيْركَ، و مراد تعبير خواب است بقول: «وَ يُعَلِّمُكَ مِنْ تَأْوِيلِ الْأَحادِيثِ» ، فى قول مجاهد و قتاده*. و ابن زيد** گفت: در عهد او تأويل و تعبير خواب بِهْ از او كس ندانست. زجّاج گفت: مراد تأويل آيات است در ادلّه توحيد و جز از آن از علوم دين. تأويل آن باشد كه معنى با او گردد، منَ الاَوْلِ وهُوَ الرُّجوع، و گفت***: نيز اين خواب دليل آن مى كند كه خداى تعالى نعمت خود بر تو و بر آل

1.روح الجنان، ج ۶، ص ۳۴۰.

2.روض الجنان، ج ۱۱، ص ۱۱؛ در چاپ مشهد «ذوالكتفات» و «عموران» ضبط شده است.

3.روح الجنان، ج ۶، ص ۳۴۱.


تفسير نورٌ علي نور ج2
730

3. «نَحْنُ نَقُصُّ عَلَيْكَ أَحْسَنَ الْقَصَصِ بِما أَوْحَيْنا إِلَيْكَ هذَا الْقُرْآنَ...» .

روض الجنان: مُقاتل روايت كرد از سعيد جُبَير، كه او گفت اصحاب رسول عليه السلام بر سلمان رفتند، گفتند: براى ما از تورات حديثى گوى كه تورات را قصّه هاى نيكو در وى است... . ۱
1711. علامه شعرانى: سلمان پس از هجرت به خدمت پيغمبر صلى الله عليه و آله مشرّف گشت و سوره يوسف مكى است. ۲
روض الجنان: «وَ إِنْ كُنْتَ مِنْ قَبْلِهِ لَمِنَ الْغافِلِينَ» ؛ و به درستى كه پيش از اين تو از اين قصّه و اخبار غافل بوده اى و بى علم. و «غفلت»، سهو باشد. ۳
1712. علامه شعرانى: سهو در اصل لغت عرب به معنى خطا و غلط نيست، بلكه حاضر نبودن معنى در ذهن است. ۴

4. «إِذْ قالَ يُوسُفُ لِأَبِيهِ يا أَبَتِ إِنِّي رَأَيْتُ أَحَدَ عَشَرَ كَوْكَباً...» .

روض الجنان: ... چون يوسف عليه السلام بزرگ شد و برادران او هر يك چوبى و عصايى داشتند ـ و ايشان دَه بودند و يوسف يازدهمين بود و بنيامين دوازدهمين ـ يوسف پدر را گفت: اى پدر برادران من هر يكى را چوبى هست و مرانيست چرا چنين آمد؟ از خداى براى من چوبى بخواه از بهشت. يعقوب دعا كرد خداى تعالى جبريل را فرستاد با عصايى ـ از چوب بهشت، گفت: اين به يوسف ده. يوسف عليه السلام آن چوب بستد و آن چوبى بود از زبرجد سبز... . ۵

1.روض الجنان، ج ۱۱، ص ۶.

2.روح الجنان، ج ۶، ص ۳۳۸.

3.روض الجنان، ج ۱۱، ص ۷.

4.روح الجنان، ج ۶، ص ۳۳۹.

5.روض الجنان، ج ۱۱، ص ۹.

  • نام منبع :
    تفسير نورٌ علي نور ج2
    سایر پدیدآورندگان :
    صادقي، محسن؛ مروي، عباسعلي
    تعداد جلد :
    2
    ناشر :
    سازمان چاپ و نشر دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1384
    نوبت چاپ :
    اوّل
تعداد بازدید : 139609
صفحه از 1440
پرینت  ارسال به