3. «نَحْنُ نَقُصُّ عَلَيْكَ أَحْسَنَ الْقَصَصِ بِما أَوْحَيْنا إِلَيْكَ هذَا الْقُرْآنَ...» .
روض الجنان: مُقاتل روايت كرد از سعيد جُبَير، كه او گفت اصحاب رسول عليه السلام بر سلمان رفتند، گفتند: براى ما از تورات حديثى گوى كه تورات را قصّه هاى نيكو در وى است... . ۱
1711. علامه شعرانى: سلمان پس از هجرت به خدمت پيغمبر صلى الله عليه و آله مشرّف گشت و سوره يوسف مكى است. ۲
روض الجنان: «وَ إِنْ كُنْتَ مِنْ قَبْلِهِ لَمِنَ الْغافِلِينَ» ؛ و به درستى كه پيش از اين تو از اين قصّه و اخبار غافل بوده اى و بى علم. و «غفلت»، سهو باشد. ۳
1712. علامه شعرانى: سهو در اصل لغت عرب به معنى خطا و غلط نيست، بلكه حاضر نبودن معنى در ذهن است. ۴
4. «إِذْ قالَ يُوسُفُ لِأَبِيهِ يا أَبَتِ إِنِّي رَأَيْتُ أَحَدَ عَشَرَ كَوْكَباً...» .
روض الجنان: ... چون يوسف عليه السلام بزرگ شد و برادران او هر يك چوبى و عصايى داشتند ـ و ايشان دَه بودند و يوسف يازدهمين بود و بنيامين دوازدهمين ـ يوسف پدر را گفت: اى پدر برادران من هر يكى را چوبى هست و مرانيست چرا چنين آمد؟ از خداى براى من چوبى بخواه از بهشت. يعقوب دعا كرد خداى تعالى جبريل را فرستاد با عصايى ـ از چوب بهشت، گفت: اين به يوسف ده. يوسف عليه السلام آن چوب بستد و آن چوبى بود از زبرجد سبز... . ۵