عبدالله بن احمد طائى نقل كرده اند و اگر صاحب كتاب آن را صحيح مى دانست بايد همين جانقل كند. ۱
25. «وَ اسْتَبَقَا الْبابَ وَ قَدَّتْ قَمِيصَهُ مِنْ دُبُرٍ وَ أَلْفَيا سَيِّدَها لَدَى الْبابِ قالَتْ ما جَزاءُ مَنْ أَرادَ بِأَهْلِكَ سُوءاً إِلاّ أَنْ يُسْجَنَ أَوْ عَذابٌ أَلِيمٌ» .
روض الجنان: «وَ اسْتَبَقا الْبابَ...» ، چون زليخا يوسف را در آن خانه پيخت و درها ببست و در او آويخت و بر او إلحاح كرد و يوسف عليه السلام از او امتناع مى كرد، عبدالله بن احمد الطّايىّ* روايت كرد از پدرش از جدّش از زين العابدين علىّ بن الحسين عليهماالسلامكه گفت: چون زليخا بر يوسف الحاح كرد، بتى در گوشه خانه نهاده بود برفت و جامه اى بر روى آن بت افگند، يوسف گفت: چرا چنان كردى؟ گفت: او معبود من است شرم دارم از او كه به مشاهده او معصيت كنم. يوسف عليه السلامگفت: عجب از تو! شرم مى دارى از جمادى كه لايَسْمَعُ وَلايُبْصِرُ ولا يُغْنى عَنْكَ شيْئاً، و من شرم ندارم از خدايى كه خالق و رازق و منعم من است و عالم به سرّ و علانيه من است؟ (گفتند: برهان اين بود قولى ديگر اين است): يوسف از دست او بجست** و از درى از درهاى خانه بيرون آمد، و زليخا به قفاى او. ۲
1739. علامه شعرانى: * در عرائس ثعلبى عبدالله بن احمد بن عامر الطبرستانى است از پدرش از حضرت على بن موسى الرضا عليه السلام از پدرش از جدش جعفر بن محمد الصادق عليه السلام از پدرش از جدش على بن الحسين عليه السلام و نام زليخا در آن نيست، بلكه گويد: زن عزيز برخاست الى آخره. ۳ اما صحيح همان طائى است چنان كه نجاشى گويد از اولاد وهب است كه با حسين بن على عليهماالسلام در كربلا به شهادت رسيد و پدرش