745
تفسير نورٌ علي نور ج2

مى شود گاهى خاطرات غلط و موهوم و بى اصل است و گاه از عالم مجردات بر عقل انسانى افاضه مى شود براى ارتباط وى با آن عالم، و چون موجودات آن عالم از غيب خبر دارند صورت علمى آنها كه عين حقيقت است در حس مشترك انسان كه از قواى باطنى او است به صورتى مناسب مجسم مى شود بر حسب عادت شخصى و نوعى بيننده خواب. و معبّر كسى است كه معنى را از صورت بيرون آورد و عادت بيننده خواب را بداند تا تشخيص دهد چه اندازه از ديده هاى او به تصرف متخيّله او است در امر حقيقى و چه اندازه آن الهام از عالم باطن .پس خوابى كه حقيقت دارد واقع مى شود موافق آنچه در عالم غيب ثبت است، خواه تعبير معبر صحيح باشد و واقع شود يا نشود. ۱
1747. ** يعنى خواب امرى مبهم است و نامعين و معلوم نيست به دست آيد يا نيايد، مانند چيزى كه به پاى مرغ بسته هر چند گرانبها باشد معلوم نيست به دست خواهد آمد اما وقتى تعبير آن به طور صحيح معلوم شود و معبر حقيقت آن را به دست آورد مانند آن است كه مرغ بر زمين افتد و آنچه بر پاى او است به چنگ آورى و دلالت ندارد كه خواب حقيقت ندارد و بسته به تعبير معبّر است، و اگر چنين بود جزئى از چهل و شش جزء نبوت نبود. ۲
1748. *** سخن انس دلالت بر آن دارد، كه هيچ خواب حقيقت نيست چنان كه عوام ساده لوح و مادى مسلك پندارند و آنان كه حقيقتى به جز مواد خارجى معتقد نيستند. و در بعض روايات آمده است كه كسى خوابى ديده بود معبرى غلط تعبير كرده و امام تعبير صحيح فرمود؛ پس تعبير كننده تأثير در حقايق ندارد. و شايد اگر حديث انس ثابت شود مراد مورد خاصى است كه تعبير كننده اول مصيب بوده است مانند اينكه كسى مسأله از دو نفر پرسد به خلاف يكديگر جواب دهند اگر تو بينى اولى درست

1.روح الجنان، ج ۶، ص ۳۸۷.


تفسير نورٌ علي نور ج2
744

37. «قالَ لا يَأْتِيكُما طَعامٌ تُرْزَقانِهِ إِلاّ نَبَّأْتُكُما بِتَأْوِيلِهِ قَبْلَ أَنْ يَأْتِيَكُما ذلِكُما مِمّا عَلَّمَنِي رَبِّي...» .

روض الجنان: «قالَ لا يَأْتِيكُما طَعامٌ تُرْزَقانِهِ» ؛ گفت نيايد به شما طعامى كه به روزى شما كنند وإلاّ من خبر دهم شما را به تأويل آن پيش آنكه به شما آيد، اين از جمله آن است كه خداى تعالى مرا آموخته است. گفتند: اين براى آن گفت كه دانست كه از آن خوابها كه ايشان پرسيدند يكى بد است، و از حق معبّر آن است كه چون از او خوابى پرسند كه بد باشد آن را تعبير نكند و از آن عدول كند و نگويد براى آنكه ابورزين العقيلىّ* گفت كه از رسول صلى الله عليه و آله شنيدم كه گفت: اِنَّ الرُّوْيا عَلى رِجْلِ طائرٍ ما لَمْ يُعبَّرْ فَاِذا عُبِّرَتْ وَقَعَتْ وإنَّ الرُّؤْيا جُزْءٌ مِنْ سِتَّةٍ وأرْبَعينَ جُزْءاً مِنَ النُبُوَّة فلا تَقُصَّها إلاّ على ذى رأىٍ، گفت: خواب بر پاى مرغ پرنده باشد تا تعبير نكرده باشند، چون تعبير بكنند بيوفتد**. و خواب جزوى است از چهل و شش جزء از پيغامبرى، خوابى كه بينى جز با خداوند راى مگو.
انسِ مالك روايت كرد كه رسول عليه السلام گفت: الرُّؤيا لأوَّلِ عابرٍ؛ خواب اوّل تعبير كننده راست،*** براى اين سبب يوسف عليه السلام تعلّل كرد و از تعبير كردن عدول كرد و براى آن آغاز حكايت علم خود كرد تا ايهام نيفگند كه او تعبير آن خوابها نمى داند. گفت وقت مرا اين تعبير ناگفتنى است و شما را نبايد كه وهم آيد كه من به تأويل اين خواب عالم نيم كه هيچ طعام به شما نيارند. ۱
1746. علامه شعرانى: * مفاد روايت ابورزين آن است كه خواب حقيقت دارد و ظاهر روايت انس آنكه حقيقت ندارد و بسته به تعبير معبّر است و اعتماد بر قول انس نيست و با آن حديث كه فرمود خواب يك جزء از چهل و شش جزء نبوت است هم منافى است. و حقيقت آن است كه صورتهايى كه در رؤيا در حس مشترك مجسّم

1.روض الجنان، ج ۱۱، ص ۷۶ ـ ۷۷.

  • نام منبع :
    تفسير نورٌ علي نور ج2
    سایر پدیدآورندگان :
    صادقي، محسن؛ مروي، عباسعلي
    تعداد جلد :
    2
    ناشر :
    سازمان چاپ و نشر دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1384
    نوبت چاپ :
    اوّل
تعداد بازدید : 139417
صفحه از 1440
پرینت  ارسال به