751
تفسير نورٌ علي نور ج2

پندارند عالمى غير عالم حس نيست باطل مى شود.
بارى اين گونه خوابها كه مبدأ آن از عالم غيب است سلسله منظم و معقول است و علل آن براى اهل علم تعبير معلوم است و آنكه نامنظم و آميخته از چيزهاى غير مربوط به يكديگر باشد تعبير ندارد و آن را خواب آشفته و اَضغاث احلام گويند و اينكه فرعون ديد اضغاث احلام نبود. ۱
روض الجنان: بر او سى بستر اوگنده بود و شست مِقرمه كرده. ۲
1757. علامه شعرانى: «مقرمه» فرش و جاى نشستن است. ۳
روض الجنان: و پادشاهى به دست يوسف داد و كار مصر با او گذاشت و قطفير را از آن عمل كه داشت معزول بكرد و عمل او نيز به يوسف داد. ۴
1758. علامه شعرانى: «قطفير» در بسيارى از كتب به قاف ضبط شده است و صحيح آن فوطيفر يا فوطيفار است به فاء و بدون ياء [كذا]. ۵

58 . «وَ جاءَ إِخْوَةُ يُوسُفَ فَدَخَلُوا عَلَيْهِ فَعَرَفَهُمْ...» .

روض الجنان: چه دانستى كه مرا طعام خواهد بايست؟
1759. علامه شعرانى: «بايستن» واجب شدن است و مستقبل از آن خواهد «بايست»، يعنى واجب خواهد شد و اين حكايات از عرائس ثعلبى منقول است. ۶
روض الجنان: و در خبر آورده اند كه: در اين سالهاى قحط، يوسف عليه السلام طعام سير بنخوردى. گفتند: چرا چنين كنى؟ گفت: تا گرسنگان را فراموش نكنم. آنگه طبّاخان

1.روح الجنان، ج ۶، ص ۳۹۹.

2.روض الجنان، ج ۱۱، ص ۹۷.

3.روح الجنان، ج ۶، ص ۴۰۰.

4.روض الجنان، ج ۱۱، ص ۹۷؛ در چاپ مشهد «قِطفر» ضبط شده است.

5.روح الجنان، ج ۶، ص ۴۰۱.

6.روح الجنان، ج ۶، ص ۴۰۷.


تفسير نورٌ علي نور ج2
750

1755. علامه شعرانى: * ترجمه «شعث» است، يعنى ژوليده موى و كر كز را در جايى نيافتم، اما «كز» متداول است. ۱
1756. ** رؤياى صادقه اخبار آينده است و خواب فرعون نمونه خوبى است از آن و انكارناپذير و غالباً براى هر كس اتفاق افتاده و اگر خود نديده باشد گروهى از دوستان و آشنايان او ديده اند و از آن چند مطلب استفاده مى شود:
يكى آنكه نمى توان اين گونه خوابها را ناشى از حالات مزاجى و تصورات مر كوزه در خاطر و تجسم خيالات سابقه دانست؛ چون مطالب آينده هرگز در خيال كسى خطور نكرده و از آن اطلاع ندارد و چيزى كه هنوز واقع نشده و سالها بعد از اين بايد واقع شود فعلاً در هيچ يك از قوا و حواس انسانى ممكن نيست تأثير كند.
دوم اينكه اين وقايع آينده ناچار در عقل يكى از موجودات كه علل و اسباب حوادث را مى داند و از عواقب و نتايج آنها با خبر است خطور كرده است غيرِ عقلِ جزئىِ خودِ ما كه خواب مى بينيم؛ زيرا كه از حدّ ادراك خويش اطلاع داريم و عدم قدرت خود را بر استنباط حوادث آينده مى دانيم.
سيم آنكه ما در عالم خواب با آن قوه عاقله كه از حوادث آينده باخبر است نوعى ارتباط پيدا مى كنيم و اين علم از ناحيت او بر ما القا مى شود.
چهارم آنكه ذهن انسان بر حسب عادت خود براى هر چيزى لوازمى در ذهن خود آماده دارد، مثلا از لوازم سال قحطْ خشكيدن نبات و لاغر شدن گاو و از لوازم فراوانى شادابى گندم و فربه بودن حيوانات و چون هفت سال قحط و هفت سال فراوانى از عالم غيب بر ذهن وى القا شد خاطر او به هفت خوشه و هفت گاو رفت و همان در خاطرش مجسم شد.
بالجمله، خواب صادق دليل بر وجود عالم مجردات و عقول است و اينكه نفس انسان با آن عالم ارتباط دارد و به وجهى خود از آن عالم است و قول طبيعيان كه

1.روح الجنان، ج ۶، ص ۳۹۹.

  • نام منبع :
    تفسير نورٌ علي نور ج2
    سایر پدیدآورندگان :
    صادقي، محسن؛ مروي، عباسعلي
    تعداد جلد :
    2
    ناشر :
    سازمان چاپ و نشر دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1384
    نوبت چاپ :
    اوّل
تعداد بازدید : 139130
صفحه از 1440
پرینت  ارسال به