765
تفسير نورٌ علي نور ج2

بى عمادى كه شما مى بينى، يعنى عمادى هست آسمان را ولكن شما نمى بينى. اثبات عماد كردند و نفى رؤيت... اياس بن معاويه گفت: آسمان بر مثال قبّه اى بر سَرِ زمين نهاده است، و گروهى بسيار از اوايليان و مسلمانان گفتند: آسمان محيط است از جمله جوانب به زمين، و زمين بر سبيل كره اى است گويى در ميان آسمان نهاده و آسمان بر مثال دو طاس است كه بر روى يكديگر نهند و زمين در ميان او چون نقطه دايره است؛ جز كه مسلمانان گفتند: آسمان و زمين به خداى بر پاى است، و اوايليان (عليهم لعاين الله) گفتند: زمين به دور فلك ساكن است به اعتمادات متكافى، و فلك به اعتماد فلكى دگر كه بالاى آن است تا به فلك نهم كه آن را «فلك الافلاك» مى گويند. ۱
1787. علامه شعرانى: اعتماد ميل است و آنكه جسمى به جانبى فشار آورد كه بدان جانب رود و «اعتماد متكافى» آن است كه از هر جانب كشش باشد مساوى جانب ديگر مانند آهنى كه ميان مغناطيسها قرار گيرد. و اين سخن درباره زمين صحيح نيست؛ زيرا كه اولا زمين ساكن نيست و بر فرض سكون علت آن كششهاى از همه جوانب نيست و با اينكه اين عقيده صحيح نيست اگر كسى هم به غلط معتقد به آن شود استحقاق لعاين الله ندارد مگر براى آنكه خلق زمين را از خداى بى نياز داند. ۲
روض الجنان: «وَسَخَّرَ الشَّمْسَ والْقَمَرَ» ؛ و آفتاب و ماه را مسخّر بكرد و مذلّل تا به فرمان و ارادت او مى روند، چنان كه او خواهد. «كُلُّ يَجْرِي» ؛ هر يكى از ايشان مى روند به وقتى مسمّى، معيّن. در او دو قول گفتند: يكى آنكه به برجى و منازلى معيّن مسمّى مى رود، آفتاب به يك سال اين دوازده برج ببرد، و ماه به يك ماه، و هر يكى هر روز به مطلعى دگر برآيند و به مغربى دگر فرو شوند. ۳
1788. علامه شعرانى: اين قول موافق علم هيئت ارصاد قديم و جديد است كه مدت

1.روض الجنان، ج ۱۱، ص ۱۷۸.

2.روح الجنان، ج ۶، ص ۴۵۷.

3.روض الجنان، ج ۱۱، ص ۱۷۹.


تفسير نورٌ علي نور ج2
764

سوره رعد

«بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ»

1. «المر تِلْكَ آياتُ الْكِتابِ وَ الَّذِي أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ الْحَقُّ وَ لكِنَّ أَكْثَرَ النّاسِ لا يُؤمِنُونَ» .

روض الجنان: «المر» ، هيچ كس اين را آيتى نشمرد، و كوفيان طه و حم را آيت شمردند، براى آنكه بر وزان سرهاى آيت است. ۱
1786. علامه شعرانى: يعنى طه مانند لتشقى و يخشى والعلى به الف مقصوره منتهى مى شود وحم مانند حكيم، عليم و غير آن؛ و ما در اين باب در اول سوره يوسف گفتيم اين علت تمام نيست. ۲

2. «اللّهُ الَّذِي رَفَعَ السَّمواتِ بِغَيْرِ عَمَدٍ تَرَوْنَها ثُمَّ اسْتَوى عَلَى الْعَرْشِ وَ سَخَّرَ الشَّمْسَ وَ الْقَمَرَ كُلٌّ يَجْرِي لِأَجَلٍ مُسَمًّى...» .

روض الجنان: «بغَيْرِ عَمَدٍ تَرَوْنَها» ، در او دو قول گفتند: قولى آنكه، آسمان برداشت

1.روض الجنان، ج ۱۱، ص ۱۷۶.

2.روح الجنان، ج ۶، ص ۴۵۵.

تعداد بازدید : 137888
صفحه از 1440
پرینت  ارسال به