1809. علامه شعرانى: «ستيهيدن» ستيزه و مجادله كردن باشد. ۱
16. «مِنْ وَرائِهِ جَهَنَّمُ وَ يُسْقى مِنْ ماءٍ صَدِيدٍ» .
روض الجنان: قوله: «مِنْ وَرائِهِ جَهَنَّمُ» لفظ «وراء»، مستعمل است هم در پيش و هم در پس، و اينجا نيز محتمل است هر دو را. و خَلْف، لايق تر است، يعنى دوزخ از پيشِ ايشان است و برره ايشان است،* و ايشان را گذر بر آنجاست، و اين چنان است كه گويند: المَوْتُ وراكَ؛ مرگ در پيشِ تو است. و بر اَمام تفسير دادند اين آيت را كه: «وَ كانَ وَراءَهُمْ مَلِكٌ» ، ۲ اى اَمامَهُم، جز كه اين دو شاهد** محتمل است هر دو را. ۳
1810. علامه شعرانى: * راجع به كلام آخر نيست كه گفت خلف لايق تر است، بلكه راجع به مفهوم سخن پيش است. ۴
1811. ** يك شاهد «الموت وراك» است و شاهد ديگر «وكان ورائهم ملك» كه مى توان به معنى خلف گرفت، چنان كه بيايد. ۵
18. «مَثَلُ الَّذِينَ كَفَرُوا بِرَبِّهِمْ أَعْمالُهُمْ كَرَمادٍ اشْتَدَّتْ بِهِ الرِّيحُ فِي يَوْمٍ عاصِفٍ لا يَقْدِرُونَ مِمّا كَسَبُوا عَلى شَيْءٍ ذلِكَ هُوَ الضَّلالُ الْبَعِيدُ» .
روض الجنان: ... و ظاهر آيت صورت احباط دارد و عند تأمّل دليل است بر بطلان احباط. ۶
1812. علامه شعرانى: چند بار در اين كتاب سخن از احباط و بطلان آن به ميان آمد و مؤلف بيان كرد و اعتنا به قول بعض اهل حديث كه احباط را صحيح مى دانند نبايد