781
تفسير نورٌ علي نور ج2

فرستادن باران از آسمان را توان دليل بر خالق گرفت اما حركت كشتى در دريا، خود ما كشتى ساختيم و خود پارو مى زنيم و باد آن را مى برد. و در جواب گوييم هر چيز كه سبب طبيعى دارد باز مخلوق خدا است و به اراده او كه آن اسباب را آماده كرده است. ۱

35. «وَ إِذْ قالَ إِبْراهِيمُ رَبِّ اجْعَلْ هَذَا الْبَلَدَ آمِناً وَ اجْنُبْنِي وَ بَنِيَّ أَنْ نَعْبُدَ الْأَصْنامَ» .

روض الجنان: قوله: «وَ إِذْ قالَ إِبْراهِيمُ رَبِّ اجْعَلْ هَذَا الْبَلَدَ آمِناً» ، حق تعالى گفت: ياد كن اى محمّد، و اين فعل مقدّر عامل باشد در ظرف زمان كه «اذْ» است. چون گفت ابراهيم بر سبيل دعا و تضرّع: «رَبِّ» ؛ خداى من و پروردگار من! كن اين شهر را ـ يعنى شهر مكّه را ـ ايمن... حق تعالى اين دعا به اجابت مقرون كرد و اين شهر را كه مكّه است چنان ايمن كرد كه هيچ وحش و مرغ در او خايف نباشد از خصم خود تا گرگ و ميش و شير و گاف و باز و كبوتر در او به يك جاى باشند... . ۲
1823. علامه شعرانى: ظاهراً معنى آن است كه خداوند مردم را امر كرد به آنكه حرم مكه را امن نگاهدارند و تعرض به ديگرى نكنند و اگر كسى مانند حجاج حرمت آن خانه شكست خلاف امر پروردگار كرد به عصيان منافى حكم خدا نيست. ۳

46. «وَ قَدْ مَكَرُوا مَكْرَهُمْ وَ عِنْدَ اللّهِ مَكْرُهُمْ وَ إِنْ كانَ مَكْرُهُمْ لِتَزُولَ مِنْهُ الْجِبالُ» .

روض الجنان: ... مراد به اين مكر، مكر نُمْرود است كه خداى تعالى به آن مثل زد، و آن آن بود كه ابراهيم عليه السلام گفت: من تو را دعوت مى كنم با خداى آسمان. او گفت: من خداى زمينم و نمى دانم كه در آسمان خدايى هست. او گفت: خداى آسمان و زمين خداى من است و اگر تو در مُلك زمين دعوى مى كنى دانى كه تو را در ملك آسمان هيچ بنرود، چه اين آفتاب و ماه و ستارگان بر اين صفت به فرمان خداى روانند. او

1.روح الجنان، ج ۷، ص ۲۹.

2.روض الجنان، ج ۱۱، ص ۲۸۴.

3.روح الجنان، ج ۷، ص ۳۲.


تفسير نورٌ علي نور ج2
780

بشنود، اگر مرد مؤمن باشد... آنگه گور بر او فراخ كنند مقدار هفتاد گز و نورانى كنند. آنگه درى از بهشت بر گور او گشايند و گويند: بنگر كه خداى تعالى براى تو چه بجارده است. او شادمانه شود. آنگه درى از دوزخ برگشايند و گويند: بنگر كه خداى تعالى از تو چه صرف كرده است، اگر كافر و عاصى بوديت، جاى تو اينجا بودى، او را غبطت و سرور بيفزايد. آنگه روح او در مرغى از مرغان بهشت نهند... . ۱
1821. علامه شعرانى: در بعض روايات آمده است كه روح مؤمن نزد خداوند گرامى تر از آن است كه آن را در حوصله مرغى نهند بلكه آن را در بدنى نهند مانند بدن وى در اين جهان كه اگر بينى بشناسى كيست و اين روايت دويم را بر اوّل ترجيح داده اند و اگر روايت اوّل صحيح باشد آن را تأويل بايد كرد با اينكه چون بدن مثالى رقيق است و به هر جا ظاهر و حاضر تواند شد آن را به مجاز و تشبيه مرغ ناميدند. ۲

32. «اللّهُ الَّذِي خَلَقَ السَّمواتِ وَ الْأَرْضَ وَ أَنْزَلَ مِنَ السَّماءِ ماءً فَأَخْرَجَ بِهِ مِنَ الَّثمَراتِ رِزْقاً لَكُمْ وَ سَخَّرَ لَكُمُ الْفُلْكَ لِتَجْرِيَ فِي الْبَحْرِ بِأَمْرِهِ وَ سَخَّرَ لَكُمُ الْأَنْهارَ» .

روض الجنان: قوله: «اللّهُ الَّذِي خَلَقَ السَّمواتِ وَ الْأَرْضَ وَ أَنْزَلَ مِنَ السَّماءِ ماءً» ، خداى تعالى داين آيت نعمتهايى كه به آن منّت نهاد بر خلقان برشمرد، گفت: او آن خداى است كه بيافريد آسمانها و زمين و فرو فرستاد از آسمان آبى، يعنى آب باران، و به آن آب درختان برويانيد، و از درختان ميوه برآورد تا روزى بود شما را... . ۳
1822. علامه شعرانى: عوام و بعضى متكلمين گويند تسخير كشتى براى انسان دليل وجود پروردگار نيست؛ چون هر چه سبب طبيعى دارد به نظر آنان متعلق به سبب طبيعى است و احتياج به خداوند ندارد (نعوذ باللّه). و گويند خلق آسمان و زمين و

1.روح الجنان، ج ۷، ص ۲۶.

2.روض الجنان، ج ۱۱، ص ۲۷۶ ـ ۲۷۷.

3.روض الجنان، ج ۱۱، ص ۲۷۹ ـ ۲۸۰.

  • نام منبع :
    تفسير نورٌ علي نور ج2
    سایر پدیدآورندگان :
    صادقي، محسن؛ مروي، عباسعلي
    تعداد جلد :
    2
    ناشر :
    سازمان چاپ و نشر دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1384
    نوبت چاپ :
    اوّل
تعداد بازدید : 138345
صفحه از 1440
پرینت  ارسال به