789
تفسير نورٌ علي نور ج2

آن گاه «عن» راحذف كردند بر توسّع در ظروف و «وقت دخولهم» مفعول به شد بى حرف جر. ۱

80 . «وَ لَقَدْ كَذَّبَ أَصْحابُ الْحِجْرِ الْمُرْسَلِينَ» .

روض الجنان: جابر بن عبدالله الانصارى و عبداللهِ عمر ۲ گفتند: ما با رسول عليه السلامبه حِجْر ثمود بگذشتيم. ما را گفت: در سراى اين ظالمان مشوى الاّ گريان، ترس آن را كه نبايد كه به شما رسد آنچه به ايشان رسيد. آنگه گفت: اين قوم صالح بودند، كه به حرمت حرم او را هلاك نكردند. گفتند: يا رسول الله! او چه مردى بود؟ گفت: نام او ابورغال بود. آنگه رسول عليه السلامبانگ بر ناقه زد و او را بجنبانيد و سبك از آنجا برفت. ۳
1843. علامه شعرانى: بعضى گويند ابورغال نام مردى است كه اصحاب فيل را چون آهنگ خرابى كعبه داشتند به مكه راهنمايى كرد و قبر او را عرب رجم مى كردند. ۴ و بعضى گويند وى غلام شعيب بود. و الله العالم. ۵

87 . «وَ لَقَدْ آتَيْناكَ سَبْعاً مِنَ الْمَثانِي وَ الْقُرْآنَ الْعَظِيمَ» .

روض الجنان: ثوبان روايت كرد از رسول عليه السلام كه او گفت: ... خداى تعالى مرا به جاى نوريت اين هفت سورت دراز داد، وبه جاى انجيل مرا «مِئين» داد، يعنى سورتهايى كه كما بيش صد آيت است، و به جاى زبور مرا «مثانى» داد و آنگه مرا تفضل داد به سورتهاى مفصّل. ۶
1844. علامه شعرانى: همه سور در عهد پيغمبر صلى الله عليه و آله مرتب بود. ۷

1.روح الجنان، ج ۷، ص ۶۷.

2.در چاپ مشهد «عبداللهِ عمرو» آمده است.

3.روض الجنان، ج ۱۱، ص ۳۴۰.

4.سيرة النبى، ج ۱، ص ۳۱.

5.روح الجنان، ج ۷، ص ۷۲.

6.روض الجنان، ج ۱۱، ص ۳۴۴.

7.روح الجنان، ج ۷، ص ۷۵.


تفسير نورٌ علي نور ج2
788

ابن ابى رياح* روايت كند ـ و از جمله صحابه است ـ كه رسول عليه السلام يك روز در بنى شَيبه در مسجدالحرام آمد، و ما جماعتى حديثى مى كرديم و مى خنديديم. ما را گفت: چرا مى خندى؟ و بگذشت. چون به نزديك سنگ سياه** رسيد باز گرديد و گفت: جبريل آمد اين ساعت و گفت خداى مى گويد چرا بندگان مرا نوميد مى كنى؟ و اين آيت آورد: «نَبِّئْ عِبادِي أَنِّي أَنَا الْغَفُورُ الرَّحِيمُ» . ۱
1839. علامه شعرانى: * كلمه مختصر اينجا هيچ تناسب ندارد، شايد تصرف ناسخان كتاب است. ابن ابى رياح از صحابه رسول صلى الله عليه و آله عبدالله نام داشت و درعبارت سند تصحيف است. در تفسير طبرى از مصعب بن ثابت از عاصم بن عبدالله از ابن ابى رياح يعنى عطا از مردى از اصحاب رسول خدا روايت كرده است. ۲ و در درالمنثور گويد: از طريق عطاء بن ابى رياح از مردى از اصحاب رسول خدا صلى الله عليه و آله. ۳
1840. ** يعنى حجر الاسود. ۴

52 . «إِذْ دَخَلُوا عَلَيْهِ فَقالُوا سَلاماً قالَ إِنّا مِنْكُمْ وَجِلُونَ» .

روض الجنان: «إِذْ دَخَلُوا» ، يعنى وَاذْكُر حينَ دَخَلُوا عَليْه، و شايد تا «نَبِّئهُم» عامل باشد در او يعنى وَنَبّئهُمْ وَقْتَ دُخُولِهِمْ*، اى عَنْ وَقْتِ دُخُولهم، آنگه ظرف متّسع فيه باشد به معنى مفعول به**. ۵
1841. علامه شعرانى: * يعنى خبرده آنها را از مهمانان ابراهيم و از وقت داخل شدن آنان. ۶
1842. ** ظرف «عن وقت دخولهم» است؛ چون جار ومجرور در حكم ظرف است

1.الإمامة والسياسة : ج۱ ص۸۹ ؛ الجمل : ص۳۲۴ .

2.روض الجنان، ج ۱۱، ص ۳۳۲ ـ ۳۳۳؛ در چاپ مشهد «ابن ابى رباح» ضبط شده است.

3.جامع البيان، ج ۱۴، ص ۵۲ .

4.تاريخ الإسلام للذهبي : ج۳ ص۴۸۵ ، العقد الفريد : ج۳ ص۳۱۴ ، تاريخ خليفة بن خيّاط : ص۱۳۸ ، فالإمامة والسياسة : ج۱ ص۸۹ ، الفتوح : ج۲ ص۴۶۱ ، الأخبار الطوال : ص۱۴۶ وفيه «محمّد بن طلحة» .

5.روض الجنان، ج ۱۱، ص ۳۳۳.

6.روح الجنان، ج ۷، ص ۶۷.

  • نام منبع :
    تفسير نورٌ علي نور ج2
    سایر پدیدآورندگان :
    صادقي، محسن؛ مروي، عباسعلي
    تعداد جلد :
    2
    ناشر :
    سازمان چاپ و نشر دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1384
    نوبت چاپ :
    اوّل
تعداد بازدید : 140183
صفحه از 1440
پرینت  ارسال به