795
تفسير نورٌ علي نور ج2

به صنعت آنان را از صانع باز داشته و همه كس چنين نيست. ۱

13. «وَ ما ذَرَأَ لَكُمْ فِي الْأَرْضِ مُخْتَلِفاً أَلْوانُهُ إِنَّ فِي ذلِكَ لاَيَةً لِقَوْمٍ يَذَّكَّرُونَ» .

روض الجنان: مِلْحٌ ذَرآنِىُّ. ۲
1855. علامه شعرانى: ملح ذرانى را در اصطلاح ما نمك تركى مى گويند، و در بعض كتب طبى اندرانى تصحيف است. ۳
روض الجنان: «مُخْتَلِفاً أَلْوانُهُ» ، نصب او بر حال است از مفعول و رفع «الوانُه» به مُختْلفاً است، لانَّ اسمَ الفاعلِ يَعمَلُ عَمَلَ الفِعْل. به الوان و انواع مختلف كه يك با يك نماند. «الوان» شايد تا حمل كنند بر حقيقت و شايد تا حمل كنند بر انواع و شايد كه حمل كنند بر هر دو وجه به نزديك ما، چه لفظ به يك عبارت توان كردن از دو معنى مختلف و از حقيقت و مجاز و اين مسأله اى است از اصول الفقه كه يُعبَّر باللّفظةِ الواحِدةِ عَنِ المَعنَيَيْنِ المُختَلِفَيْنِ و عَنِ الحقيقةِ وَالمجاز. ۴
1856. علامه شعرانى: اين مسأله در اصول فقه است كه آيا مى توان لفظ مشترك را در بيش ازيك معنى استعمال كرد يا جايز نيست؟ در صورتى كه اجتماع آنها ممكن باشد مانند دوش در فارسى كه مشترك است هم شب گذشته را از آن مى خواهند وهم دوش به معنى منكب و پشت شانه و سعدى گويد:

آن سيل كه دوش تا كمر بودامشب بگذشت خواهد از دوش
دوش در مصرع اوّل به معنى گذشته است و ممكن نيست از آن معنى منكب خواست اما در مصرع دويم هر دو ممكن است و سعدى هر دو را خواسته: هم شب گذشته و هم منكب. از علماى اصول آنها كه در ادب مهارت دارند جايز مى شمارند و

1.روح الجنان، ج ۷، ص ۸۹ .

2.روض الجنان، ج ۱۲، ص ۱۴.

3.روح الجنان، ج ۷، ص ۸۹ .

4.روض الجنان، ج ۱۲، ص ۱۴ و ۱۵.


تفسير نورٌ علي نور ج2
794

1851. علامه شعرانى: * يعنى فقهاى اهل سنت. ۱
1852. ** بسيارى از اهل عصر ما گويند: اين چيزها كه ما ندانيم و خداوند مى آفريند بايد از جنس مركوب باشد تا با كلمات پيش متناسب بود و با آيه پس از اينكه ذكر سبيل و راه كرده مربوط گردد و بين مركوب و راه ذكر مخلوقى نه از اين جنس متناسب نيست و آن را حمل بر مركوبهاى عصر جديد كردند مانند ترن و طياره چنان كه خداوند ساختن كشتى را به خود نسبت داد در سوره زخرف، دور نيست ساختن طياره و ترن را نيز به خود نسبت دهد چون به الهام وعقلى است كه او به انسان داد و خواصى است كه او در طبايع اشياء قرار داد. والله العالم. ۲
1853. *** لبنك بر وزن پلنگ كرمى باشد كه آن را ديرك خوانند و به عربى ارزه خوانند. ۳

12. «وَ سَخَّرَ لَكُمُ اللَّيْلَ وَ النَّهارَ وَ الشَّمْسَ وَ الْقَمَرَ وَ النُّجُومُ مُسَخَّراتٌ بِأَمْرِهِ إِنَّ فِي ذلِكَ لَأياتٍ لِقَوْمٍ يَعْقِلُونَ» .

روض الجنان: «وَ سَخَّرَ لَكُمُ اللَّيْلَ وَ النَّهارَ» ؛ و مسخّر بكرد براى شما شب و روز و آفتاب و ماه و ستارگان تا براى منافع شما مى گردد به علم او به مصالح شما. و قوله: «مُسَخَّراتٌ» ، نصب بر حال است از مفعول... «إِنَّ فِي ذلِكَ» ؛ در اين آياتى و دلالاتى هست عاقلان را. ۴
1854. علامه شعرانى: اين آيات ترغيب در علوم طبيعى است؛ خصوصاً در حال حيوان و نبات و فوايد و حكمى كه خداوند در آنها به كار برده است تا از آن به خالق پى برند. و اگر گويى بسيارى از اصحاب اين علوم شاكّند، گوييم: توجه بسيار

1.روح الجنان، ج ۷، ص ۸۷ .

2.روض الجنان؛ ج ۱۲، ص ۱۴.

  • نام منبع :
    تفسير نورٌ علي نور ج2
    سایر پدیدآورندگان :
    صادقي، محسن؛ مروي، عباسعلي
    تعداد جلد :
    2
    ناشر :
    سازمان چاپ و نشر دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1384
    نوبت چاپ :
    اوّل
تعداد بازدید : 139544
صفحه از 1440
پرینت  ارسال به