قدرت به نزديك ايشان... . ۱
1866. علامه شعرانى: قادرى و قدرت هر دو به يك معنى است چون «ياء» در قادرى مصدرى است الا آنكه اشاعره به قدرت تعبير مى كنند و آن را از صفات قديمه زايده بر ذات مى دانند و دلالت كلمه قادرى بر متصور ايشان واضح نيست. ۲
41. «وَ الَّذِينَ هاجَرُوا فِي اللّهِ مِنْ بَعْدِ ما ظُلِمُوا لَنُبَوِّئَنَّهُمْ فِي الدُّنْيا حَسَنَةً وَ لَأَجْرُ الاْخِرَةِ أَكْبَرُ لَوْ كانُوا يَعْلَمُونَ» .
روض الجنان: قوله تعالى: «وَ الَّذِينَ هاجَرُوا فِي اللّهِ» ، حق تعالى گفت: آنان كه هجرت كردند در رَه خداى و براى خداى از مكّه به مدينه آمدند، و «هَجْر» و «هِجران» مفارقت باشد و «هِجْرَة» فعلة باشد از او، اين بنا هيأت را بود كَالْحِلْيَةِ وَالمِشْيَةِ والقِعْدة. ۳
1867. علامه شعرانى: يعنى به هيئت راه رفتن و نشستن، و قعده و جلسه هر دو به معنى نشستن است به دو لفظ مختلف و با اختلاف حالت سابقه. ۴
67. «وَ مِنْ ثَمَراتِ النَّخِيلِ وَ الْأَعْنابِ تَتَّخِذُونَ مِنْهُ سَكَراً وَ رِزْقاً حَسَناً إِنَّ فِي ذلِكَ لاَيَةً لِقَوْمٍ يَعْقِلُونَ» .
روض الجنان: ... و يك روايت از عبداللهِ عبّاس كه گفت: «سَكَر4 آن است كه از ميوه ايشان حرام است و رزق حسن آنچه حلال باشد. قَتاده گفت: أما «سَكَر» خمرهاى [اعاجم ]باشد و روزى نيكو اين سركه و دوشاب. شعبى گفت: «سَكَر» آن باشد كه باز خورند و رزق حسن آنچه بخورند. ۵
1868. علامه شعرانى: به قرينه كلام «باز خوردن» به معنى آشاميدن و نوشيدن ترجمه
1.روح الجنان، ج ۷، ص ۱۰۳.
2.العقد الفريد : ج۳ ص۳۲۴ .
3.روض الجنان، ج ۱۲، ص ۴۱.
4.روح الجنان، ج ۷، ص ۱۰۷.
5.روض الجنان، ج ۱۲، ص ۶۱.