شرب است و خوردن ترجمه أكل و در فارسى فرق ميان خوردن و باز خوردن را بدين وجه جاى ديگر نيافتم.
روض الجنان: رسول (صلّى الله عليه و على آله) گفته است: خمر آن بود كه از انگور گيرند و سَكَر از خرما و نقيع از انگبين و مِرْز از گاورس [و غبير از گندم]. ۱
1869. علامه شعرانى: مشهور از ارزن است [نه از گندم]. ۲
68. «وَ أَوْحى رَبُّكَ إِلَى النَّحْلِ أَنِ اتَّخِذِي مِنَ الْجِبالِ بُيُوتاً وَ مِنَ الشَّجَرِ وَ مِمّا يَعْرِشُونَ» .
روض الجنان: «وَ أَوْحى رَبُّكَ إِلَى النَّحْلِ» ؛ وحى كرد خداى تو به نحل يعنى إلهام داد ايشان را، و مرجع معنى إلهام با علم بُوَد جز كه علم در عقلا مستعمل باشد و به إلهام در جز عقلا، و نَحْل، مُنجِ انگبين باشد. ۳
1870. علامه شعرانى: منج به معنى زنبور است و وحى كه به حيوان مى آيد همان است كه حكما قوه اهمه گويند و مدرك معانى جزئيه است و تسلط اين قوه در حيوان به منزلت تسلط عقل است در انسان، و در زمان ما از آن به فطرت وغريزه تعبير مى كنند. و حركت حيوان مانند حركت پلك چشم انسان است كه به مجرد اشاره انگشت بى اختيار بسته مى شود يا مانند آنكه گوشش سنگين است، چون خواهد درست بشنود دهان خود را باز مى كند تا هوا از راه دهان از مجرايى كه ميان دهان و گوش است صدا را به قوه سامعه برساند وهر عملى كه از مقدار فكر و انديشه عامل آن بيشتر است آن را به الهام خداوندى نسبت بايد داد چون عمل زنبور بيش از ميزان انديشه او است البته به الهام خدايى است. ۴
1.روض الجنان، ج ۱۲ ص ۶۱؛ عبارت داخل قلاب در چاپ مشهد در پاورقى آمده است.
2.روح الجنان، ج ۷، ص ۱۲۱.
3.روض الجنان، ج ۱۲، ص ۶۲.
4.روح الجنان، ج ۷، ص ۱۲۲.