805
تفسير نورٌ علي نور ج2

است كه عدل از توحيد جدا نيست تا بدانند كه موحّد نباشد آنكه عدلى نَبُود. ۱
1877. علامه شعرانى: يعنى جبريان كه عدل را از اصول مذهب نشمرند. ۲
روض الجنان: عكرمه روايت كرد كه رسول عليه السلام اين آيت بر وليد خواند، گفت: يا بن اخ باز خوان. رسول عليه السلام باز خواند، گفت: إنّ لَه وَاللهِ لَحَلاوَةً وَ إنَّ عليه لَطَراوَةً، وَ انَّ أعلاهُ لَمُثْمَرٌ و إنَّ أسفَلَه لَمُعذِقٌ، و ما هو بِقَول البَشَر، گفت: والله كه در او حلاوتى و شيرينى هست و بر او طراوتى و تازگيى هست و بالاى آن ميوه دار است و زير او شاخ آور است. ۳
1878. علامه شعرانى: «شاخ آور» يعنى داراى شاخه هاى بسيار و تناور به معنى داراى تنى فربه و بزرگ. و امثال آن در فارسى با كلمه آور بسيار است. ۴

91. «وَ أَوْفُوا بِعَهْدِ اللّهِ إِذا عاهَدْتُمْ وَ لا تَنْقُضُوا الْأَيْمانَ بَعْدَ تَوْكِيدِها وَ قَدْ جَعَلْتُمُ اللّهَ عَلَيْكُمْ كَفِيلاً إِنَّ اللّهَ يَعْلَمُ ما تَفْعَلُونَ» .

روض الجنان: «وَ لا تَنْقُضُوا الْأَيْمانَ بَعْدَ تَوْكِيدِها» ؛ سوگند را نقض مكنى «بَعْدَ تَوْكِيدِها» ؛ پس از آنكه استوار و مؤكّد كرده باشى، نهى است ما را از نقض عهد و مخالفت سوگند ـ إلاّ ما أخرجنا لِدَليلِ مِنْ نَذر المعصيَةِ و عَهْدِها. و در آيت دليل است بر آنكه نذر معصيت را وفا واجب نبود و منعقد نباشد، چه اگر منعقد بودى به ظاهر اين آيت نقضش روا نبودى، و نقض در بنا معلوم است و در رسن، فأمّا در معانى، معنى او مخالفت باشد، كالفِعْل وَالتَرْك و الاَمْر وَالنَّهى و التّوبَة والعَود. ۵
1879. علامه شعرانى: البته «توبه» مخالف عهد نيست، شايد به جاى آن و النقض صحيح باشد. ۶

1.روض الجنان، ص ۱۲، ص ۸۲ .

2.روح الجنان، ج ۷، ص ۱۳۶.

3.روض الجنان، ج ۱۲، ص ۸۳ ـ۸۴ .

4.روح الجنان، ج ۷، ص ۱۳۷.

5.روض الجنان، ج ۱۲، ص ۸۴ ـ ۸۵ .

6.روح الجنان، ج ۷، ص ۱۳۷.


تفسير نورٌ علي نور ج2
804

خانه كه انسان در زمين سهل به دست خود مى سازد. ۱

88 . «الَّذِينَ كَفَرُوا وَ صَدُّوا عَنْ سَبِيلِ اللّهِ زِدْناهُمْ عَذاباً فَوْقَ الْعَذابِ بِما كانُوا يُفْسِدُونَ» .

روض الجنان: «الَّذِينَ كَفَرُوا وَ صَدُّوا عَنْ سَبِيلِ اللّهِ» ، آنان كه كافر شوند و از رهِ خداى كه شرع و منهاج مسلمانى است صدود و اعراض نمايند يا ديگران را منع كنند از آنكه در اسلام آيند: يكى از صدود باشد و يكى از صدّ: «زِدْناهُمْ عَذاباً فَوْقَ الْعَذابِ» ؛ ما بيفزاييم ايشان را عذاب بر بالاى عذاب.
عبداللهِ عبّاس و مقاتل گفتند: اين زيادت عذاب، پنج جوى باشند از مسِ گداخته چون آتش، از زير عرش بيرون مى آيد، ... . ۲ 1876. علامه شعرانى: چون دوزخ عذاب آن از عالم آخرت است به اعتبار آن ملأ اعلايش گويند چنان كه در آيه كريمه است: « ... بِالْمَلاَءِ الْأَعْلى إِذْ يَخْتَصِمُونَ»۳ . و عرش در اينجا تعبير از عرش روحانى و ملأاعلا است براى تعظيم عذاب و سوزش آن نه براى تشريف و تكريم. و اينكه در روايت آمده است بهشت در زير عرش است و دوزخ در زير درياها و قعر زمين در مقام توهين و پستى دوزخ است كه راه فرار نيست وگرنه هر چه در زير طبقه هفتم با شد هم مبدأ آن از عرش رحمن است وترى آب قعر زمين از باران آسمان. ۴

90. «إِنَّ اللّهَ يَأْمُرُ بِالْعَدْلِ وَ الاْءِحْسانِ وَ إِيتاءِ ذِي الْقُرْبى وَ يَنْهى عَنِ الْفَحْشاءِ وَ الْمُنْكَرِ وَ الْبَغْيِ يَعِظُكُمْ لَعَلَّكُمْ تَذَكَّرُونَ» .

روض الجنان: «إِنَّ اللّهَ يَأْمُرُ بِالْعَدْلِ وَ الاْءِحْسانِ» ؛ ... اين قولها كه مفسّران گفتند دليل آن

1.روح الجنان، ج ۷، ص ۱۳۲ ـ ۱۳۳.

2.روض الجنان، ج ۱۲، ص ۸۰ .

3.ص (۳۸): ۶۹.

4.روح الجنان، ج ۷، ص ۱۳۴ ـ ۱۳۵.

  • نام منبع :
    تفسير نورٌ علي نور ج2
    سایر پدیدآورندگان :
    صادقي، محسن؛ مروي، عباسعلي
    تعداد جلد :
    2
    ناشر :
    سازمان چاپ و نشر دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1384
    نوبت چاپ :
    اوّل
تعداد بازدید : 139379
صفحه از 1440
پرینت  ارسال به