جاهَدُوا وَ صَبَرُوا» و باقى قرَّا خواندند فُتِنُوا، بر فعل مجهول اعتباراً بقوله: إلاّ مَن اُكرِه؛ آنگه جهاد كنند و صبر كنند بر جهاد و بليّات. 1
1887. علامه شعرانى: ترجمه «ثُمَّ جاهَدُوا وَ صَبَرُوا» است كه سابقاً هم گذشت و تكرار آن شايد براى تتميم «فتنوا» است؛ يعنى فتنه شوند آنكه جهاد و صبر كنند بر بليات. 2
112. «وَ ضَرَبَ اللّهُ مَثَلاً قَرْيَةً كانَتْ آمِنَةً مُطْمَئِنَّةً يَأْتِيها رِزْقُها رَغَداً مِنْ كُلِّ مَكانٍ فَكَفَرَتْ بِأَنْعُمِ اللّهِ فَأَذاقَهَا اللّهُ لِباسَ الْجُوعِ وَ الْخَوْفِ بِما كانُوا يَصْنَعُونَ» .
روض الجنان: «وَ الْخَوْفِ» ؛ و ترس، و ترس ايشان هم از رسول عليه السلام بود و از بعوث و سراياى او كه پيرامن مكّه مى گرديدند. ۳
1888. علامه شعرانى: اگر اين تفسير صحيح باشد آيه مدنى است نه مكى. ۴
120. «إِنَّ إِبْراهِيمَ كانَ أُمَّةً قانِتاً لِلّهِ حَنِيفاً وَ لَمْ يَكُ مِنَ الْمُشْرِكِينَ» .
روض الجنان: «إِنَّ إِبْراهِيمَ كانَ أُمَّةً قانِتاً لِلّهِ» ؛ گفت: ابراهيم خليل عليه السلام امّتى بود. آنگه در او خلاف كردند: بعضى مفسّران گفتند: اِماماً يُقتَدى بِه؛ ابراهيم امامى بود مقتدى كه خلقان در خير به او اقتدا كردند. ۵
1889. علامه شعرانى: چون وزن فُعله به ضم «فاء» بسيار بدين معنى آيد مثل «قدوة» يعنى كسى كه بايد بدو اقتدا كرد و «اسوة» يعنى كسى كه بايد بدو تأسى جست و «حرمة» چيزى كه احترام بايد كرد و «امة» آنكه بايد او را پيشوا گرفت و مثل اين است «كُنْتُمْ خَيْرَ أُمَّةٍ أُخْرِجَتْ لِلنّاسِ»۶ ؛ يعنى شما بهترين قدوه و مقتداى مردم ايد. ۷
1.روض الجنان، ج ۱۲، ص ۱۰۷.
2.روح الجنان، ج ۷، ص ۱۵۲.
3.روض الجنان، ج ۱۲، ص ۱۰۹.
4.روح الجنان، ج ۷، ص ۱۵۴.
5.الطبقات الكبرى : ج۸ ص۵۸ ، سير أعلام النبلاء : ج۲ ص۱۳۵ الرقم ۱۹ ، الاستيعاب : ج۴ ص۴۳۵ ح۳۴۶۳ ، اُسد الغابة : ج۷ ص۱۸۶ ح۷۰۹۳ .
6.روض الجنان، ج ۱۲، ص ۱۱۴.
7.آل عمران (۳): ۱۱۰.