811
تفسير نورٌ علي نور ج2

حدس و احتمال چيزى مناسب فكر خود گفته است. ۱

125. «ادْعُ إِلى سَبِيلِ رَبِّكَ بِالْحِكْمَةِ وَ الْمَوْعِظَةِ الْحَسَنَةِ وَ جادِلْهُمْ بِالَّتِي هِيَ أَحْسَنُ إِنَّ رَبَّكَ هُوَ أَعْلَمُ بِمَنْ ضَلَّ عَنْ سَبِيلِهِ وَ هُوَ أَعْلَمُ بِالْمُهْتَدِينَ» .

روض الجنان:... رسول عليه السلام گفت عمر را: أمّا بر آن لطمه كه بر او زدى دل او خوش كن، و أمّا تو اى يهودى بشنو بدان كه آدم صفىّ الله بود، و ابراهيم خليل الله. بلى يا يهودى شما روزى طلب كردى كه آن روز خداى ـ تعالى ـ ذخيره كرده بود ما را، و آن روز آدينه است؛ امروز ما راست و فردا شما را و پس فردا ترسايان را. بلى يا يهودى! شما در روزگار پيش از ما اى و ما پس از شما ايم در مدّت؛ و لكن پيش شماايم در قيامت. بلى يا يهودى! بهشت بر پيغامبران حرام است، تا من در او شوم، و بر اوصياى پيغامبران، تا وصىّ من در او شود و بر امّتان، تا امّت من در شوند.*
«ادْعُ إِلى سَبِيلِ رَبِّكَ بِالْحِكْمَةِ وَ الْمَوْعِظَةِ الْحَسَنَةِ» ؛ آنگه حق تعالى رسول را أمر كرد، گفت: دعوت كن خلقان را با راه خداى تعالى، يعنى با دين خداى «بِالْحِكْمَةِ» ؛ به سخن درست «وَ الْمَوْعِظَةِ الْحَسَنَةِ» ؛ و پند نيكوا، «وَ جادِلْهُمْ بِالَّتِي هِيَ أَحْسَنُ» ؛ و مجادله كن و مناظره با ايشان بر وجهى كه نيكوتر باشد. ۲ **
1892. علامه شعرانى: * حكما گويند تقدم بر پنج قسم است بالعليه و بالطبع و بالرتبه و بالفضيله و بالزمان و عوام پندارند تقدم منحصر در تقدم زمانى است و اهل حديث گويند متبادر از تقدم زمان است و صحيح همان است كه از اين احاديث معلوم مى شود كه منحصر به زمان نيست. ۳
1893. ** حكما گويند اقسام علم منطق از جهت ماده پنج است: يكى آنكه به برهان و دليل يقينى مطلبى را بر ديگرى ثابت كنند. دوم آنكه به دليل ظنى و مرغوب، سوم

1.روح الجنان، ج ۷، ص ۱۵۹.

2.روض الجنان، ج ۱۲، ص ۱۱۹.

3.روح الجنان، ج ۷، ص ۱۶۰.


تفسير نورٌ علي نور ج2
810

124. «إِنَّما جُعِلَ السَّبْتُ عَلَى الَّذِينَ اخْتَلَفُوا فِيهِ وَ إِنَّ رَبَّكَ لَيَحْكُمُ بَيْنَهُمْ يَوْمَ الْقِيامَةِ فِيما كانُوا فِيهِ يَخْتَلِفُونَ» .

روض الجنان: ... آنگه گفت «إِنَّما جُعِلَ السَّبْتُ عَلَى الَّذِينَ اخْتَلَفُوا فِيهِ» ، گفت: روز شنبه تو را به آن كردند كه در او خلاف كردند، حسن بصرى گفت: معنى آنكه يعنى برايشان كردند يعنى بد بود بر ايشان، و ايشان را نبود. ۱
1890. علامه شعرانى: «ايشان را نبود» يعنى به سود ايشان نبود، «برايشان بود» يعنى به زيان ايشان بود. كلمه اول را ترجمه لام جاره عربى و دوم را ترجمه «على» گرفته است و لام براى نفع است چنان كه «على» براى ضرر. ۲
روض الجنان:... كلبى گفت: خداى تعالى موسى را فرمود تا بنى اسرائيل را فرمايد كه تعظيم روز آدينه كنيد. گفتند: ما جز شنبه را تعظيم نكنيم كه شنبه آن روز است كه خداى تعالى در او بياسود از خلق أشيا، و خلاف كردند بر موسى عليه السلام چون عيسى بيامد عليه السلام و ترسايان را تعظيم روز آدينه فرمود، خلاف كردند و گفتند: ما اين روز نخواهيم، چه ما را نبايد كه عيد ما پس از عيد ايشان باشد ما از اوّل اسبوع روز يك شنبه عيد خود كنيم، فهذا هُوَ اختَلافُهم فيه فى قوله الكلبى. ۳
1891. علامه شعرانى: روز جمعه اگر عيد شود آخر هفته است و شنبه اوّل هفته و اگر روز شنبه عيد شود يكشنبه اوّل هفته است و چون در خاطر مردم آن وقت اين معنى مركوز بود كه شنبه عيد و يكشنبه اوّل خلقت واوّل هفته است نصارا گفتند ما اوّل هفته را عيد مى گيريم و يهود آخر هفته را تا عيد ما شش روز مقدم باشد، نه جمعه را گيريم كه به ارتكاز ذهنى روز ششم هفته است. و نزد مسلمانان اوّل هفته شنبه است و آخر هفته جمعه است و ظاهراً اين قصه اصلى ندارد و كلبى به

1.روض الجنان، ج ۱۲، ص ۱۱۷.

2.روح الجنان، ج ۷، ص ۱۵۹.

3.روض الجنان، ج ۱۲، ص ۱۱۸.

  • نام منبع :
    تفسير نورٌ علي نور ج2
    سایر پدیدآورندگان :
    صادقي، محسن؛ مروي، عباسعلي
    تعداد جلد :
    2
    ناشر :
    سازمان چاپ و نشر دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1384
    نوبت چاپ :
    اوّل
تعداد بازدید : 138688
صفحه از 1440
پرینت  ارسال به