815
تفسير نورٌ علي نور ج2

بود به رؤيا يا بيدارى. بارى معراج به رؤيا چندان عجيب نيست كه اهل مكه منع كنند و جماعتى از مسلمانان بر گردند از اسلام، لابد تعجب آنان از جسمانى بود و خود پيغمبر كه حقيقت معراج خود را مى دانست نفرمود تعجب نكنيد، من در خواب ديدم. ۱
روض الجنان:... بدان كه مسلمانان خلاف كردند در معراج: بعضى نفى كردند، و گفتند: نبود و رفتن رسول عليه السلام بيشتر تا به بيت المقدس نبود كه ظاهر قرآن بيش از اين نيست، و آن معتزليان اند ـ و جماعتى دگر گفتند: رسول عليه السلام اين در خواب ديد، و آن نجّاريانند. و بعضى حشويان گفتند: روح او به معراج بردند و تن او در مكّه بود. ۲
1897. علامه شعرانى: يعنى اخباريان عامه، چون آنها معراج روحانى گفتند اما اخباريان شيعه به معراج جسمانى قائلند بلكه بعضى از آنها مبالغه و غلو به آن حد رساندند كه معراج روحانى را كفر دانستند. ۳
روض الجنان: خوى بريخت از حيا و شرم. ۴
1898. علامه شعرانى: بر وزن «رى» به معنى عرق انسان و حيوان باشد. ۵
روض الجنان: برشش از مرواريد به مرجان سرخ برآموده. ۶
1899. علامه شعرانى:آراسته و زينت كرده. ۷
روض الجنان:... از آنجا بگذشتيم جماعتى را ديدم پاره اى گوشت پاكيزه پخته در پيش ايشان، نهاده و پاره اى گوشت پليد خام، ايشان گوشت پاك پخته رها مى كردند و گوشت پليد خام مى خوردند. من گفتم: اى جبريل اينان كه اند؟ گفت: اينان گروهى اند از امّت تو كه ايشان را زنان حلال پاكيزه باشند ايشان را رها كنند و تعرُّض حرام كنند و

1.روح الجنان، ج ۷، ص ۱۶۶.

2.روض الجنان، ج ۱۲، ص ۱۲۹.

3.روح الجنان، ج ۷، ص ۱۶۷.

4.روض الجنان، ج ۱۲، ص ۱۳۱.

5.روح الجنان، ج ۷، ص ۱۶۸.

6.روض الجنان، ج ۱۲، ص ۱۳۱؛ در چاپ مشهد «برهموده» ضبط شده است.


تفسير نورٌ علي نور ج2
814

سوره بنى اسرائيل

«بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ»

1. «سُبْحانَ الَّذِي أَسْرى بِعَبْدِهِ لَيْلاً مِنَ الْمَسْجِدِ الْحَرامِ إِلَى الْمَسْجِدِ الْأَقْصَى الَّذِي بارَكْنا حَوْلَهُ لِنُرِيَهُ مِنْ آياتِنا إِنَّهُ هُوَ السَّمِيعُ الْبَصِيرُ» .

روض الجنان:... در اين [معراج] دو روايت است: يكى آنكه، رسول عليه السلام گفت من در مسجد الحرام بودم در حجر ميان خفته و بيدار كه جبريل آمد و براق آورد،...
و روايت ديگر آن است كه، رسول عليه السلام گفت: مرا از حجره امّ هانى به آسمان بردند. ۱
1896. علامه شعرانى: اختلاف دو روايت از دو جهت است: يكى آنكه در روايت اول رؤياى نبوت بود و در روايت دوم در بيدارى. جهت دوم آنكه در روايت اول ازمسجد الحرام بود و در روايت دويم از خانه ام هانى و روايت اول دست آويز آنها است كه معراج را به روح و رؤياى صالحه گويند و عامه اهل اسلام امروز بر خلاف آن گويند و معراج را جسمانى دانند وجماعتى از قدما كه آن را روحانى مى گفتند اكنون منقرض گشتند، و محمد بن اسحاق صاحب سيره توقف كرده گويد: خدا داند چگونه

1.روض الجنان، ج ۱۲، ص ۱۲۸.

  • نام منبع :
    تفسير نورٌ علي نور ج2
    سایر پدیدآورندگان :
    صادقي، محسن؛ مروي، عباسعلي
    تعداد جلد :
    2
    ناشر :
    سازمان چاپ و نشر دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1384
    نوبت چاپ :
    اوّل
تعداد بازدید : 136783
صفحه از 1440
پرینت  ارسال به