845
تفسير نورٌ علي نور ج2

23. «وَ قَضى رَبُّكَ أَلاّ تَعْبُدُوا إِلاّ إِيّاهُ وَ بِالْوالِدَيْنِ إِحْساناً إِمّا يَبْلُغَنَّ عِنْدَكَ الْكِبَرَ أَحَدُهُما أَوْ كِلاهُما فَلا تَقُلْ لَهُما أُفٍّ وَ لا تَنْهَرْهُما وَ قُلْ لَهُما قَوْلاً كَرِيماً» .

روض الجنان: «وَ قَضى رَبُّكَ أَلاّ تَعْبُدُوا إِلاّ إِيّاهُ...» .
مجاهد و ابن زيد گفتند: معنى آن است كه: اوصى ربّك، خداى وصيّت كرد. و دليل اين تأويل قرائت على و عبداللهِ مسعود و اُبَى است كه ايشان خواندند: و وَصَى... . ربيع بن انس گفت: اَوجب ربُّك اَلاَ تعبُدُوا، «اَنْ» مَعَ الفعلِ در محلّ نصب است، على اَنَّه مفعولٌ به، اِىْ نفى عبادة غير الله. و «ايّاك» را فعل در او عمل نكند، الا كه مؤخّر باشد از مفعول جز كه فاصله اى باشد ميان فعل و مفعول به الاّ. ۱
1964. علامه شعرانى: يعنى فعل در «ايّاه» عمل نكند مگر آنكه مؤخر باشداز «اياه»، يا آنكه «الا» فاصله باشد ميان فعل و مفعول. ۲
روض الجنان: مغابن باشد. ۳
1965. علامه شعرانى: «مغابن» جمع مغبن كمجلس بغل و بن ران. ۴
روض الجنان: و رضا عليه السلام روايت كرد از پدرش كاظم عليه السلام از صادق عليه السلام كه او گفت: اگر خداى تعالى دانستى كه در مكروهات كلمتى هست خوارتر و اندك تر از اُف، مكلّفان را از آن نهى كردى. اگر گويند ظاهر آيت دليل آن مى كند كه پيش از آنكه ايشان به كبر و پيرى رسند ايشان را اُف گفتن روا باشد. براى آن مشروط است به اين شرط. گوييم: همچونين باشد اگر دليل الخطاب درست بود، چون دليل الخطاب درست نيست، اين لازم نباشد مگر آنان را كه به دليل الخطاب گويند. و اگر گويند: ظاهر آيت دليل آن مى كند كه ما را نهى كرده اند از اين كلمت و ماسوى ذلك دليلى نيست بر آنكه

1.اُسد الغابة : ج۲ ص۳۰۷ الرقم۱۷۳۲ ، السيرة النبويّة لابن هشام : ج۱ ص۲۶۷ ، سير أعلام النبلاء : ج۱ ص۱۴۴ .

2.روض الجنان، ج ۱۲، ص ۲۰۸.

3.روح الجنان، ج ۷، ص ۲۲۳.

4.راجع : ص ۷۶ (خصائصهم) .


تفسير نورٌ علي نور ج2
844

قرون، جمع قرن باشد. خلاف كرده اند در معنى قرن. عبدالله ابى اوفى گفت: صد سال باشد، آنگه گفت: رسول را در اوّل قرن فرستادند، و آخر قرن يزيد بن معاويه بود. ۱
1962. علامه شعرانى: يزيد در سال شصت هجرى خليفه شد كه يكصد و سيزده سال پس از ولادت پيغمبر و هفتاد و سه سال پس از بعثت آن حضرت بود و چهار سال ديگر تقريباً بزيست.

18. «مَنْ كانَ يُرِيدُ الْعاجِلَةَ عَجَّلْنا لَهُ فِيها ما نَشاءُ لِمَنْ نُرِيدُ ثُمَّ جَعَلْنا لَهُ جَهَنَّمَ يَصْلاها مَذْمُوماً مَدْحُوراً» .

روض الجنان: «مَنْ كانَ يُرِيدُ الْعاجِلَةَ» ، يعنى الدّار العاجلة، گفت: هر كه او اين سراى معجّل خواهد، يعنى دنيا، «عَجَّلْنا لَهُ فِيها ما نَشاءُ» ؛ تعجيل كنيم براى او آنچه خواهيم آن را كه خواهيم بر وفق مصلحت، يعنى؛ چندان كه مفسدت نباشد، چه اگر كسى در دنيا تمنّاى مال و ملك كند و ما دانيم كه صلاح او نيست، ندهيم او را آنچه او خواهد؛ آن دهيم كه خواهيم به مقدار آنكه ما خواهيم آن را كه ما خواهيم يعنى به نزديك ما بس محل ندارد. اگر بعضى كافران را مراد و آرزوى ايشان بدهيم نه كرامت ايشان باشد كه پس از آن عاقبتى ذميم باشد، چه اگر براى كرامت ايشان بودى چونان بودى كه رسول عليه السلامگفت: لوْ كانَت الدُّنيا تَزنُ عِندَ الله جَناحَ بَعوضَة ما سَقى كافراً مِنها شَربَةَ ماءٍ، و مثله: قوله (عزّو جل): «وَ مَنْ كانَ يُرِيدُ حَرْثَ الدُّنْيا نُؤتِهِ مِنْها وَ ما لَهُ فِي الاْخِرَةِ مِنْ نَصِيبٍ»۲
1963. علامه شعرانى: غالباً كسى كه طالب دنيا باشد در جست وجوى وسايل آن است و مى كوشد تابدان برسد و غالباً تحصيل اسباب انسان را به مقصود مى رساند واين مردم كه طالب دنيا هستند چندان به حرام و حلال نظر ندارند و براى حرمت از سود صرف نظر نمى كنند. ۳

1.روض الجنان، ج ۱۲، ص ۲۰۶.

2.روض الجنان، ج ۱۲، ص ۲۰۶ ـ ۲۰۷ شورى (۴۲): ۲۰.

3.روح الجنان، ج ۷، ص ۲۲۱.

  • نام منبع :
    تفسير نورٌ علي نور ج2
    سایر پدیدآورندگان :
    صادقي، محسن؛ مروي، عباسعلي
    تعداد جلد :
    2
    ناشر :
    سازمان چاپ و نشر دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1384
    نوبت چاپ :
    اوّل
تعداد بازدید : 144347
صفحه از 1440
پرینت  ارسال به