847
تفسير نورٌ علي نور ج2

آمد و گفت: يا رسول الله! مرا عملى بياموز كه مرا به رحمت خداى نزديك گرداند، گفت: مادر و پدر دارى؟ گفت: آرى يا رسول الله! گفت: برو و با ايشان مبرّت كن كه با برّ ايشان عمل اندك كفايت باشد. ۱
1968. علامه شعرانى: ابو عمر صينى بعضى گويند نام او نشيط است و بعضى گويند نام او معلوم نيست و كنيه نشيط هم ابوعمر است اما به منبهى معروف است. والله العالم. ۲

28. «وَ إِمّا تُعْرِضَنَّ عَنْهُمُ ابْتِغاءَ رَحْمَةٍ مِنْ رَبِّكَ تَرْجُوها فَقُلْ لَهُمْ قَوْلاً مَيْسُوراً» .

روض الجنان: قوله: «وَ إِمّا تُعْرِضَنَّ عَنْهُمُ» ؛ از ايشان؛ از آنان كه خداى فرمود كه حقّى به ايشان ده، يعنى اگر اعراض كنى از آنان كه چيزى خواهند از تو. آيت در آن معنى آمد كه اوقاتى كسانى آيند از درويشان و مستحقّان و از تو چيزى خواهند و در وقت نباشد. ۳
1969. علامه شعرانى: يعنى در آن وقت آنچه خواهند حاضر نباشد. ۴

29. «وَ لا تَجْعَلْ يَدَكَ مَغْلُولَةً إِلى عُنُقِكَ وَ لا تَبْسُطْها كُلَّ الْبَسْطِ فَتَقْعُدَ مَلُوماً مَحْسُوراً» .

روض الجنان: بعيرٌ حَسيرٌ كانَ مُعْيياً. ۵
1970. علامه شعرانى: كوفته و وامانده در راه. ۶

34. «وَ لا تَقْرَبُوا مالَ الْيَتِيمِ إِلاّ بِالَّتِي هِيَ أَحْسَنُ حَتّى يَبْلُغَ أَشُدَّهُ وَ أَوْفُوا بِالْعَهْدِ إِنَّ الْعَهْدَ كانَ مَسْؤولاً» .

روض الجنان: «وَ لا تَقْرَبُوا مالَ الْيَتِيمِ إِلاّ بِالَّتِي هِيَ أَحْسَنُ» و گرد مال يتيم مگردى، الاّ بر

1.روض الجنان، ج ۱۲، ص ۲۱۲؛ در چاپ مشهد «اليحصبنى» ضبط شده است.

2.روح الجنان، ج ۷، ص ۲۲۶.

3.روض الجنان، ج ۱۲، ص ۲۱۵.

4.روح الجنان، ج ۷، ص ۲۲۸.

5.روض الجنان، ج ۱۲، ص ۲۱۶.

6.روح الجنان، ج ۷، ص ۲۲۸.


تفسير نورٌ علي نور ج2
846

منهى است، گوييم آنچه جز اين كلمت است كه رنج آن بيشتر از گفتن «اف» باشد، نهى آن بنحوى الخطاب دانند. ۱
1966. علامه شعرانى: دليل خطاب مفهوم مخالف است و فحوى الخطاب مفهوم موافق. ۲

24. «وَ اخْفِضْ لَهُما جَناحَ الذُّلِّ مِنَ الرَّحْمَةِ وَ قُلْ رَبِّ ارْحَمْهُما كَما رَبَّيانِي صَغِيراً» .

روض الجنان: عبداللهِ عمر روايت كرد از رسول عليه السلام كه او گفت: رِضَاالله مَعَ رضا الْوالِدَيْنِ وَسَخَطُ الله مَعَ سَخَطِ الْوالِدَيْنِ؛ رضاى خدا با رضاى مادر و پدر است، و خشم خدا با خشم مادر و پدر است. عايشه روايت كرد از رسول عليه السلام كه او گفت، خداى تعالى عاقّ را گويد: كه هر چه خواهى مى كن كه تو را نيامرزم، و بارّ را گويد هر چه خواهى مى كن كه تو را بيامرزم؛ و اين بر طرق مثل و مبالغت گفته است. ۳
1967. علامه شعرانى: واگر گويى: سخن رسول خدا را حمل بر مبالغه نتوان كرد؛ چون كلامى كه در وى احتمال مبالغه باشد حجت نيست، گوييم: اگر قرينه عقلى يا نقلى باشد بر مبالغه در كلام وخارج از فصاحت نباشد در حديث و قرآن هم جايز است چنان كه تارك حج ۴ و صلات ۵ را كافر خواند و فرمود: «لايزني الزاني و هو مؤمن حين يزني». ۶
روض الجنان: ابو عمر صينى روايت كرد از رسول عليه السلام كه: مردى به نزديك رسول

1.اُسد الغابة : ج۲ ص۳۰۹ الرقم۱۷۳۲ ، الاستيعاب : ج۲ ص۹۱ الرقم۸۱۱ ، البداية والنهاية : ج۷ ص۲۴۹ .

2.روض الجنان، ج ۱۲، ص ۲۱۰.

3.روض الجنان، ج ۱۲، ص ۲۱۲.

4.رك: كتاب من لا يحضره الفقيه، ج ۴، ص ۳۶۸.

5.رك: كافى، ج ۲، ص ۲۷۹، ح ۸ .

6.روح الجنان، ج ۷، ص ۲۲۵. المحلى، ج ۱۱، ص ۱۲۱؛ نيز كافى، ج ۲، ص ۲۸۵، ح ۲۱: «لا يزنى الزانى و هو مؤمن و لا يسرق السارق و هو مؤمن».

  • نام منبع :
    تفسير نورٌ علي نور ج2
    سایر پدیدآورندگان :
    صادقي، محسن؛ مروي، عباسعلي
    تعداد جلد :
    2
    ناشر :
    سازمان چاپ و نشر دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1384
    نوبت چاپ :
    اوّل
تعداد بازدید : 144340
صفحه از 1440
پرینت  ارسال به