تأكيد خطاب آورد. ۱
1986. علامه شعرانى: مانند آنكه در فارسى گويند گفتش و رفتش يعنى گفت و رفت و در شاهنامه مستعمل است و در بعض شهرها گويند رفتيمان و گفتيتان تكرار ضمير فاعل مى كنند براى تأكيد. ۲
66. «رَبُّكُمُ الَّذِي يُزْجِي لَكُمُ الْفُلْكَ فِي الْبَحْرِ لِتَبْتَغُوا مِنْ فَضْلِهِ إِنَّهُ كانَ بِكُمْ رَحِيماً» .
روض الجنان: «رَبُّكُمُ الَّذِي يُزْجِي لَكُمُ الْفُلْكَ فِي الْبَحْرِ» ؛ آنگه بندگان را تذكير بعضى نعمتهاى خود كرد، گفت: خداى شما آن است كه براى شما كشتى در دريا مى راند تا شما طلب روزى او كنى در تجارت. و اگر نه تسخير او بودى. آبى كه يك جو سنگ و آهن بر سر بندارد از اين هر دو صد هزار من در كشتى نهند فرو نشود. چنين نبودى. ۳
1987. علامه شعرانى: «يك جو سنگ و آهن كه در دريا افكنى فرو شود و هزار كه در كشتى نهى غرق نشود». و عوام اين گونه استدلال را بر قدرت پروردگار نمى پسندند؛ چون علت طبيعى هر چه معلوم باشد آن را مستغنى از واجب شمارند وخداوند را براى كار مخالف طبيعت خواهند و چنان پندارند هر چه علت طبيعى دارد از خدا بى نياز است و طبيعت و خدا دو ضدند ـ نعوذباللّه ـ يكى مبائنِ، ديگر و حق آن است كه طبيعت مسخّر امر پروردگار است و به افعال طبيعى هم مى توان استدلال بر قدرت او كرد، مانند آمدن شب و روز و طلوع وغروب ماه و خورشيد و ستارگان و راندن ابر به سبب باد؛ و اگر راندن كشتى در دريا هم علت طبيعى دارد باز دليل قدرت او است كه آب و باد را بدين صفت آفريده است. ۴
1.روض الجنان، ج ۱۲، ص ۲۴۶.
2.روح الجنان، ج ۷، ص ۲۵۱.
3.روض الجنان، ج ۱۲، ص ۲۴۸.
4.روح الجنان، ج ۷، ص ۲۵۳.