859
تفسير نورٌ علي نور ج2

78. «أَقِمِ الصَّلاةَ لِدُلُوكِ الشَّمْسِ إِلى غَسَقِ اللَّيْلِ وَ قُرْآنَ الْفَجْرِ إِنَّ قُرْآنَ الْفَجْرِ كانَ مَشْهُوداً» .

روض الجنان: جابرِ عبدالله انصارى گفت: رسول را عليه السلام به دعوت خواندم با جماعتى صحابه. چون طعام بخوردند وقت زوال بود، رسول عليه السلام از سراى بيرون آمد و گفت: اُخْرُجُوا فَهذا حينَ دَلَكَتِ الشَّمس؛ كه اين آن وقت است كه آفتاب به زوال رسيد. و اين قول اولى تر است براى آنكه جامع است نماز فرايض را جمله، براى آنكه چون دُلوك را بر زوال تفسير دهند، نماز پيشين و ديگر در شود. ۱
1999. علامه شعرانى: نماز پيشين و ديگر نماز ظهر وعصر است كه آيه شامل آنها گردد و اگر دلوك را به معنى غروب گيريم منحصر به مغرب و عشا شود. ۲

79. «وَ مِنَ اللَّيْلِ فَتَهَجَّدْ بِهِ نافِلَةً لَكَ عَسى أَنْ يَبْعَثَكَ رَبُّكَ مَقاماً مَحْمُوداً» .

روض الجنان: و مستحب است كه [دروتْر] چهل مؤمن را نام بگويد يا بيشتر و از خداى بخواهد. ۳
2000. علامه شعرانى: يعنى آمرزش ومغفرت. ۴
روض الجنان: «نافِلَةً لَكَ» عبداللهِ عبّاس گفت: خاصّةً لك. مقاتل حيّان گفت: كرامةً و عطيّةً لك. و به روايتى دگر عبداللهِ عبّاس گفت: فريضةً لك و گفت: نماز شب بر رسول عليه السلام واجب بود و بر ديگران سنّت. و اين قول اصحاب ظاهر است و اصحاب اخبار. ۵
2001. علامه شعرانى: اصحاب اخبار و اهل ظاهر با ساير علما از دو جهت فرق دارند:

1.روض الجنان، ج ۱۲، ص ۲۶۶.

2.روح الجنان، ج ۷، ص ۲۶۷.

3.المعارف لابن قتيبة : ص۲۷۶ .

4.روض الجنان، ج ۱۲، ص ۲۷۰.

5.روح الجنان، ج ۷، ص ۲۶۹.


تفسير نورٌ علي نور ج2
858

بود تاريك بود، معنى آن نيست كه وقتى خورشيد تاريك بوده است. ۱

76. «وَ إِنْ كادُوا لَيَسْتَفِزُّونَكَ مِنَ الْأَرْضِ لِيُخْرِجُوكَ مِنْها وَ إِذاً لا يَلْبَثُونَ خِلافَكَ إِلاّ قَلِيلاً» .

روض الجنان: «وَ إِنْ كادُوا لَيَسْتَفِزُّونَكَ مِنَ الْأَرْضِ» ،... و نزديك بود كه تو را سبك گردانند از زمين «لِيُخْرِجُوكَ مِنْها» ؛ تا تو را از آنجا بيرون كنند، يعنى به زمين مدينه. كلبى گفت: مراد آن است كه چون رسول عليه السلام از مكه به مدينه آمد، جهودان را خوش نيامد آمدن رسول عليه السلام را به آنجا. و دانستند كه از او بلا كشند. گفتند: يا محمد، نه تو پيغامبرى؟ گفت: بلى. گفتند: پس تو دانى كه كه اين نه زمين پيغامبران است و زمين پيغامبران شام است و ابراهيم آنجا بود و ديگر پيغامبران. اگر تو پيغامبرى تو را به شام بايد رفتن و اگر تو را آنجا از روم خوفى باشد خداى تو را نگاه دارد اگر پيغامبرى و آن زمين مقدسه است و اينجا نه جاى پيغامبران است چه اين شهرى مجهول است. ۲
1997. علامه شعرانى: اين سخن از يهود بعيد نمى نمايد اما قبول كردن پيغمبر و خارج شدن از مدينه به صحت نپيوسته، با اين حال آيه مكى است واصل سخن كلبى صحيح به نظر نمى رسد وصحيح قول قتاده و مجاهد است و مراد زمين مكه. ۳
روض الجنان: [رسول صلى الله عليه و آله] چون به تبوك رسيد، خداى تعالى اين آيت فرستاد «وَ إِنْ كادُوا لَيَسْتَفِزُّونَكَ مِنَ الْأَرْضِ لِيُخْرِجُوكَ مِنْها» ؛ و رسول را فرمود تا با مدينه رفت و گفت: محيا و ممات تو اينجاست و مبعث تو از اينجا است. ۴
1998. علامه شعرانى: [مبعث تو از اينجاست] يعنى در قيامت. ۵

1.روض الجنان، ج ۱۲، ص ۲۶۲ ـ ۲۶۳.

2.روض الجنان، ج ۱۲، ص ۲۶۳ ـ ۲۶۴.

3.روح الجنان، ج ۷، ص ۲۶۵.

4.روض الجنان، ج ۱۲، ص ۲۶۴.

5.روح الجنان، ج ۷، ص ۲۵۶.

  • نام منبع :
    تفسير نورٌ علي نور ج2
    سایر پدیدآورندگان :
    صادقي، محسن؛ مروي، عباسعلي
    تعداد جلد :
    2
    ناشر :
    سازمان چاپ و نشر دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1384
    نوبت چاپ :
    اوّل
تعداد بازدید : 144221
صفحه از 1440
پرینت  ارسال به