يكى آنكه هر حديث مكتوب را بى دقت در اسناد معتبر مى شمارند و بدان اعتماد مى كنند و سهو وغلط بر راويان اخبار جايز نمى دارند و ديگر آنكه معنى ظاهر هر لفظ و كلمه را آن طور كه ابتدا به نظر مى رسد معتبر مى گيرند واحتمال آنكه شايد در فهم معنى خطا كرده و اشتباه كرده باشند نمى دهند و وبار [كذا] ندارند اينكه خداى تعالى و معصوم غير آن معنى كه به ذهن آنها رسيده است خواسته باشند با ادله و قرائن. چنان كه از اين آيت اختصاص رسول فهميدند به حكمى دون امت و آن احتمالات ديگر كه در اين تفسير مذكور است به ذهن آنها خطور نكرد و در فهم خود شك نكردند. ۱
روض الجنان: زُهْرى روايت كرد از زين العابدين علىّ بن الحسين از پدرش از جدّش از رسول صلى الله عليه و آله كه او گفت: چون روز قيامت باشد... ، من گويم: بار خدايا! اين خبر داد مرا كه تو او را فرستادى بر من به پيغام. خداى تعالى گويد: راست گفت، من فرستادم او را. آنگه به شفاعت درايم... . ۲
2002. علامه شعرانى: يعنى شفاعت مرا قبول كنند و همه را ببخشند. ۳
83 . «وَ إِذا أَنْعَمْنا عَلَى الاْءِنْسانِ أَعْرَضَ وَ نَأى بِجانِبِهِ...» .
روض الجنان: كار روانى. ۴
2003. علامه شعرانى: رواج كار. ۵
85 . «وَ يَسْئَلُونَكَ عَنِ الرُّوحِ قُلِ الرُّوحُ مِنْ أَمْرِ رَبِّي وَ ما أُوتِيتُمْ مِنَ الْعِلْمِ إِلاّ قَلِيلاً» .
روض الجنان: «وَ يَسْئَلُونَكَ عَنِ الرُّوحِ قُلِ الرُّوحُ مِنْ أَمْرِ رَبِّي» .
1.المعارف لابن قتيبة : ص۲۷۶ .
2.روض الجنان، ج ۱۲، ص ۲۷۰.
3.الإصابة : ج۶ ص۵۳۹ الرقم۹۳۷۹ ، اُسد الغابة : ج۵ ص۴۸۶ الرقم۵۶۴۷ ، تهذيب الكمال : ج۳۲ فص۳۸۰ الرقم۷۱۱۰ ، سير أعلام النبلاء : ج۳ ص۱۰۱ الرقم۲۰ وفيهما «كان عامل عمر على نجران» .
4.روض الجنان، ج ۱۲، ص ۲۸۱.
5.روح الجنان، ج ۷، ص ۲۷۷.