861
تفسير نورٌ علي نور ج2

مفسران خلاف كردند در آنكه اين روح چيست كه ايشان بپرسيدند: حسن و قتاده گفتند: جبريل است عليه السلام... .
بعضى دگر گفتند: اين روح است كه در آدمى مركّب است كه قوام حيات به آن است كه آدمى با او زنده و با فقد او زنده نماند*. و بعضى دگر گفتند: مراد به روح، قرآن است. و قوله: «مِنْ أَمْرِ رَبِّي» ، براى آن گفت كه ايشان گفتند خبر ده ما را از اين قرآنكه بر تو فرو مى آيد تا قديم است يا محدث؟ او گفت: «مِنْ أَمْرِ رَبِّي» ؛ از فرمان خداى است؛ يعنى محدث است و از فرمانِ خداى صادر است. بعضى دگر گفتند: مراد عيسى است عليه السلام كه ايشان را در او شبهت افتاد تا چگونه بى پدر پديد آمد، خداى گفت: بگو كه از فرمان خداى پديد آمد و روح نامى است مشترك ميان اين چيزها. «وَ ما أُوتِيتُمْ مِنَ الْعِلْمِ إِلاّ قَلِيلاً» آنگه باز نمود كه شما را كه آدميانى، از علم نصيب ندادند الاّ اندكى**. ۱
2004. علامه شعرانى: * اين قول به نظر درست تر مى آيد كه سؤال از روح وحقيقت او از دير زمان ميان ملل جهان متداول بود، خاصه يهود و خاصه آن جماعت از يهودان كه با فلاسفه يونان آميخته و از عقايد آنها واختلافشان درباره روح اطلاع يافته بودند. و تعجب بشر درباره روح از آن است كه مى بينند قدرتى است برخلاف طبيعت و گويى برضدّ وى در نبرد است و گوشت و پوست واستخوان را چون به خود رها كنند زود پوسيده و متعفن و پراكنده مى گردد و از جاى نمى جنبد و روح او را سالها از فرسودگى و تعفن نگاه مى دارد و به حركت و سخن مى آورد و تعقل وادراك مى كند و اينها هيچ يك كار جسم نيست، جسم سنگين است و سوى پايين ميل دارد و روح بر مى جهد و جسم را مى جهاند، و زنده بودن غلبه روح است بر جسم و مردن فيروز آمدن جسم بر روح، پس خود روح از چه مبدأ و منشأ است؟ خداوند جواب داد: مبدأ آن از فرمان پروردگار است و مانند نور خورشيد بر ابدان جسمانى تابيده و اگر فرمان الهى نبود و

1.روض الجنان، ج ۱۲، ص ۲۸۴ ـ ۲۸۵.


تفسير نورٌ علي نور ج2
860

يكى آنكه هر حديث مكتوب را بى دقت در اسناد معتبر مى شمارند و بدان اعتماد مى كنند و سهو وغلط بر راويان اخبار جايز نمى دارند و ديگر آنكه معنى ظاهر هر لفظ و كلمه را آن طور كه ابتدا به نظر مى رسد معتبر مى گيرند واحتمال آنكه شايد در فهم معنى خطا كرده و اشتباه كرده باشند نمى دهند و وبار [كذا] ندارند اينكه خداى تعالى و معصوم غير آن معنى كه به ذهن آنها رسيده است خواسته باشند با ادله و قرائن. چنان كه از اين آيت اختصاص رسول فهميدند به حكمى دون امت و آن احتمالات ديگر كه در اين تفسير مذكور است به ذهن آنها خطور نكرد و در فهم خود شك نكردند. ۱
روض الجنان: زُهْرى روايت كرد از زين العابدين علىّ بن الحسين از پدرش از جدّش از رسول صلى الله عليه و آله كه او گفت: چون روز قيامت باشد... ، من گويم: بار خدايا! اين خبر داد مرا كه تو او را فرستادى بر من به پيغام. خداى تعالى گويد: راست گفت، من فرستادم او را. آنگه به شفاعت درايم... . ۲
2002. علامه شعرانى: يعنى شفاعت مرا قبول كنند و همه را ببخشند. ۳

83 . «وَ إِذا أَنْعَمْنا عَلَى الاْءِنْسانِ أَعْرَضَ وَ نَأى بِجانِبِهِ...» .

روض الجنان: كار روانى. ۴
2003. علامه شعرانى: رواج كار. ۵

85 . «وَ يَسْئَلُونَكَ عَنِ الرُّوحِ قُلِ الرُّوحُ مِنْ أَمْرِ رَبِّي وَ ما أُوتِيتُمْ مِنَ الْعِلْمِ إِلاّ قَلِيلاً» .

روض الجنان: «وَ يَسْئَلُونَكَ عَنِ الرُّوحِ قُلِ الرُّوحُ مِنْ أَمْرِ رَبِّي» .

1.المعارف لابن قتيبة : ص۲۷۶ .

2.روض الجنان، ج ۱۲، ص ۲۷۰.

3.الإصابة : ج۶ ص۵۳۹ الرقم۹۳۷۹ ، اُسد الغابة : ج۵ ص۴۸۶ الرقم۵۶۴۷ ، تهذيب الكمال : ج۳۲ فص۳۸۰ الرقم۷۱۱۰ ، سير أعلام النبلاء : ج۳ ص۱۰۱ الرقم۲۰ وفيهما «كان عامل عمر على نجران» .

4.روض الجنان، ج ۱۲، ص ۲۸۱.

5.روح الجنان، ج ۷، ص ۲۷۷.

  • نام منبع :
    تفسير نورٌ علي نور ج2
    سایر پدیدآورندگان :
    صادقي، محسن؛ مروي، عباسعلي
    تعداد جلد :
    2
    ناشر :
    سازمان چاپ و نشر دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1384
    نوبت چاپ :
    اوّل
تعداد بازدید : 144180
صفحه از 1440
پرینت  ارسال به